کلمه جو
صفحه اصلی

pollute


معنی : الودن، ملوی کردن، نجس کردن
معانی دیگر : آلودن، آلوده کردن، پلشت کردن، ناپاک کردن، پژاگن کردن، (مجازی) لکه دار کردن، ملوک کردن

انگلیسی به فارسی

نجس کردن، الودن، ملو کردن


آلودگی، نجس کردن، الودن، ملوی کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: pollutes, polluting, polluted
(1) تعریف: to make dirty, unpleasant, or unhealthy, esp. by infusing with waste material.
مترادف: befoul, contaminate, defile, foul, poison, taint
متضاد: clear, purify
مشابه: begrime, blight, corrupt, dirty, rot, soil, sully

- The factory emissions polluted the air.
[ترجمه ترگمان] تشعشعات کارخانه هوا را آلوده کرده است
[ترجمه گوگل] انتشارات کارخانه هوا را آلوده کرده است
- The company polluted the river by dumping its waste there for years.
[ترجمه aaa] این شرکت با دفع زباله در رودخانه به مدت طولانی ( برای سالیان دراز ) باعث آلودگی آن شده.
[ترجمه ترگمان] شرکت این رودخانه را با ریختن زباله در آنجا برای سال ها آلوده کرده است
[ترجمه گوگل] این شرکت با استفاده از دفع زباله های آن در سال ها، رودخانه را آلوده کرده است

(2) تعریف: to cause to become immoral or impure; taint.
مترادف: corrupt, debauch, deprave, pervert
متضاد: purify
مشابه: debase, defile, foul, infect, rot, sully, taint

- Excessive violence on television may pollute young minds.
[ترجمه ترگمان] خشونت بیش از حد در تلویزیون ممکن است افکار جوانان را آلوده کند
[ترجمه گوگل] خشونت بیش از حد در تلویزیون ممکن است ذهن جوان را آلوده کند
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: polluter (n.)
• : تعریف: to make water, air, landscape, or the like dirty, unpleasant, or unhealthy, esp. by infusing with waste material.

- Those who pollute should pay.
[ترجمه ترگمان] کسانی که آلوده می شوند باید تقاص پس بدهند
[ترجمه گوگل] کسانی که آلوده می شوند باید پرداخت کنند

• contaminate; defile, profane; spoil, ruin
to pollute water, the air, or the environment means to make it dirty and dangerous to use or live in.

مترادف و متضاد

الودن (فعل)
imbrue, bedaub, spatter, besmear, contaminate, gaum, pollute, smear, tincture, maculate

ملوی کردن (فعل)
bedaub, besmear, contaminate, defile, deflower, pollute

نجس کردن (فعل)
pollute

make dirty; corrupt


Synonyms: adulterate, alloy, befoul, besmirch, contaminate, debase, debauch, defile, deprave, desecrate, dirty, dishonor, foul, infect, make filthy, mar, poison, profane, soil, spoil, stain, sully, taint, violate


Antonyms: clean, cleanse, purify


جملات نمونه

1. The Atlantic Ocean is in danger of becoming polluted.
اقیانوس اطلس در معرض آلوده شدن است

2. There is much evidence to show that the air we breathe is polluted.
شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد هوایی را که استنشاق می کنیم، آلوده است

3. It is claimed that soap powders pollute the water we drink.
ادعا می شود که پودر صابون، آبی را که می نوشیم آلوده می کند

4. to pollute a temple
معبدی را نجس (آلوده) کردن

5. to pollute somebody's honor
شرف کسی را لکه دار کردن

6. to pollute the purity of the temple
پاکی معبد را آلوده کردن

7. cars and factories pollute the city's air
اتومبیل ها و کارخانه ها هوای شهر را آلوده می کنند.

8. violent films that pollute young minds
فیلم های پرخشونتی که فکر جوانان را آلوده می کند

9. These gases pollute the atmosphere of towns and cities.
[ترجمه ترگمان]این گازها جو شهرها و شهرها را آلوده می کنند
[ترجمه گوگل]این گازها جو زمین و شهرها را آلوده می کند

10. Mining would pollute the lake and denude the forest.
[ترجمه ترگمان]استخراج آب دریاچه را آلوده خواهد کرد و از جنگل بیرون خواهد رفت
[ترجمه گوگل]معدن می تواند دریاچه را آلوده و جنگل را تخریب کند

11. Factories are no longer allowed to pollute the air with black smoke.
[ترجمه ترگمان]کارخانه ها دیگر مجاز نیست هوا را با دود سیاه آلوده کنند
[ترجمه گوگل]کارخانه ها دیگر مجاز به آلوده کردن هوا با دود سیاه نیستند

12. The violent films pollute the minds of the young men.
[ترجمه ترگمان]فیلم های خشن مغز مردان جوان را آلوده می کنند
[ترجمه گوگل]فیلم های خشونت آمیز ذهن مردان جوان را آلوده می کند

13. Pesticides can kill wildlife and pollute the atmosphere.
[ترجمه ترگمان]Pesticides می توانند حیات وحش را بکشند و اتمسفر را آلوده کنند
[ترجمه گوگل]آفت کش ها می توانند حیات وحش را بکشند و جو را آلوده کنند

14. She thinks these books pollute the minds of children.
[ترجمه ترگمان]او فکر می کند این کتاب ها ذهن بچه ها را آلوده می کنند
[ترجمه گوگل]او فکر می کند این کتاب ها ذهن کودکان را آلوده می کند

15. We should respect the environment and not pollute it.
[ترجمه ترگمان]ما باید به محیط زیست احترام بگذاریم و آن را آلوده نکنیم
[ترجمه گوگل]ما باید به محیط زیست احترام بگذاریم و آن را آلوده نکنیم

16. Bicycling doesn't pollute the air.
[ترجمه ترگمان]bicycling هوا را آلوده نمی کند
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری هوا را آلوده نمی کند

17. We disturb wildlife, pollute air, drop litter and literally wear out the footpaths.
[ترجمه ترگمان]ما حیات وحش را مختل می کنیم، هوا را آلوده می کنیم، زباله می ریزند و به صورت تحت اللفظی، از پیاده روهای خارج می شوند
[ترجمه گوگل]ما حیات وحش را مزاحم می بینیم، هوا را آلوده، قطره قطره و به معنای واقعی کلمه پا پا راه می اندازیم

18. Water rising through abandoned mines could pollute rivers, kill wildlife and contaminate drinking water.
[ترجمه ترگمان]آب از طریق مین های رها شده می تواند رودخانه ها را آلوده کرده، حیات وحش را نابود کرده و آب آشامیدنی آلوده را آلوده کند
[ترجمه گوگل]افزایش آب از طریق معادن رها شده می تواند رودخانه ها را آلوده کند، حیات وحش را بکشند و آب آشامیدنی را آلوده کنند

19. Do not pollute fresh water supplies.
[ترجمه ترگمان]آب تازه را آلوده نکنید
[ترجمه گوگل]منابع آب شیرین را آلوده نکنید

20. Nitrogen can take up to 20 years to pollute water and, therefore, is a very long term problem.
[ترجمه ترگمان]نیتروژن می تواند ۲۰ سال طول بکشد تا آب آلوده شود و بنابراین یک مشکل طولانی مدت است
[ترجمه گوگل]نیتروژن می تواند تا 20 سال طول بکشد تا آب آلوده شود و بنابراین یک مشکل بسیار طولانی است

21. Cigarette smokers pollute the air for other people but take no account of this in deciding how much to smoke.
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن سیگار هوا را برای افراد دیگر آلوده می کند اما این موضوع را در تصمیم گیری در مورد این که چقدر سیگار می کشد، در نظر نمی گیرند
[ترجمه گوگل]سیگاری ها سیگاری ها را برای دیگران آلوده می کنند، اما در تصمیم گیری در مورد چگونگی مصرف سیگار، این را به حساب نمی آورند

22. It is believed the spill is continuing to pollute the region.
[ترجمه ترگمان]معتقدند نشت نفت همچنان ادامه دارد تا منطقه را آلوده کند
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این است که نشت نفت به منطقه آلوده است

Cars and factories pollute the city's air.

اتومبیل‌ها و کارخانه‌ها هوای شهر را آلوده می‌کنند.


Chemical materials are polluting the river.

مواد شیمیایی رودخانه را آلوده می‌کند.


to pollute a temple

معبدی را نجس (آلوده) کردن


to pollute somebody's honor

شرف کسی را لکه‌دار کردن


violent films that pollute young minds

فیلم‌های پرخشونتی که فکر جوانان را آلوده می‌کند


a polluted lake

دریاچه‌ی آلوده


a polluted cup

فنجان نجس


air pollution

آلودگی هوا


پیشنهاد کاربران

دارای پلشتی شدن

توضیح واژه pollute:
to make the air, rivers, etc. dirty and dangerous.
مثال:
Many of our rivers are polluted with chemicals from factories.

آلوده

کثیف کردن

آلوده کردن

Pollute اسم است و به معنی آلوده ولی pollution صفت است وبه معنی الودگی

آلوده کردن
the factory pollutes the air and water
کارخانه هوا و آب را آلوده می کند 🥉🥉🥉
ریاضی 94 ، هنر 91

Make dirty

دوستان شخص "nadii" کاملا اشتباه ترجمه کردند
Polluted adj
Polluter n
Pollutant n
Pollution n
Pollute v
این کلمه قید نداره و ۳ تا اسم و یک صفت و یک فعل داره.

هیدیدن = to pollute
از واژه ی "ناهید".


کلمات دیگر: