کلمه جو
صفحه اصلی

worsen


معنی : بدتر کردن، بدتر جلوه دادن
معانی دیگر : بدتر شدن یا کردن، وخیم تر کردن یا شدن

انگلیسی به فارسی

بدتر کردن، بدتر جلوه دادن


بدتر می شود، بدتر کردن، بدتر جلوه دادن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: worsens, worsening, worsened
• : تعریف: to make or become worse.
متضاد: allay, ameliorate, amend, better, ease, improve, mend, recover
مشابه: aggravate

• get worse, deteriorate; make worse, aggravate, exacerbate
if a situation worsens or if something worsens it, it becomes more difficult, unpleasant, or unacceptable.

مترادف و متضاد

diminish, decay


بدتر کردن (فعل)
aggravate, worsen, embitter, exacerbate, deteriorate, exasperate

بدتر جلوه دادن (فعل)
worsen

Synonyms: aggravate, corrode, damage, decline, degenerate, depress, descend, deteriorate, disintegrate, exacerbate, fall off, get worse, go downhill, impair, lower, retrograde, retrogress, rot, sink


Antonyms: improve, increase


جملات نمونه

1. A lot of teachers expect the situation to worsen over the next few years.
[ترجمه مهرزاد] بسیاری از معلمان انتظار دارند که وضعیت در چند سال آینده سخت تر شود ( پیچیده تر شود )
[ترجمه ترگمان]بسیاری از معلمان انتظار دارند که اوضاع در چند سال آینده بدتر شود
[ترجمه گوگل]بسیاری از معلمان انتظار دارند که وضعیت در چند سال آینده بدتر شود

2. Further dispute would worsen your relations.
[ترجمه ترگمان]اختلاف بیشتر باعث بدتر شدن روابط شما خواهد شد
[ترجمه گوگل]اختلافات بیشتر روابط شما را بدتر می کند

3. These options would actually worsen the economy and add to the deficit.
[ترجمه ترگمان]این گزینه ها واقعا اقتصاد را بدتر می کنند و به کسری بودجه اضافه می کنند
[ترجمه گوگل]این گزینه ها در واقع اقتصاد را بدتر می کند و به کسری بودجه می افزاید

4. We were worried that one tiny jolt could worsen her injuries.
[ترجمه ترگمان]ما نگران بودیم که یک تکان کوچک می توانست جراحات او را بدتر کند
[ترجمه گوگل]ما نگران بودیم که یک جرقه کوچک می تواند صدمات او را بدتر کند

5. The economic recession has continued to worsen.
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی همچنان رو به وخامت گذاشته است
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی همچنان بدتر شده است

6. Interfering now could worsen the problem.
[ترجمه ترگمان]Interfering اکنون می تواند مشکل را بدتر کند
[ترجمه گوگل]دخالت در حال حاضر می تواند مشکل را بدتر کند

7. This can worsen after the menopause, when the face becomes hairier, while other body hair thins.
[ترجمه ترگمان]این می تواند بعد از یائسگی را بدتر کند، در حالی که صورت به hairier تبدیل می شود، در حالی که دیگر موهای بدن خشک می شود
[ترجمه گوگل]این می تواند پس از یائسگی، هنگامی که صورت مودار تر می شود، در حالی که سایر موهای بدن کاهش می یابد

8. When the petrol situation started to worsen earlier this week the site saw a 300 per cent increase in traffic.
[ترجمه ترگمان]زمانی که وضعیت بنزین در اوایل این هفته بدتر شد، این سایت شاهد افزایش ۳۰۰ درصدی در ترافیک بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که وضعیت بنزین در اوایل این هفته بدتر شد، سایت 300 درصد افزایش در ترافیک را دید

9. This may, however, worsen hypertension by increasing the peripheral vascular resistance.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این امر ممکن است فشار خون را با افزایش مقاومت عروق محیطی بدتر کند
[ترجمه گوگل]با این وجود، افزایش فشار خون بالا با افزایش مقاومت عروقی محیطی ممکن است

10. The hearing loss may worsen with the attack of vertigo and improve after the attack subsides.
[ترجمه ترگمان]از دست دادن شنوایی ممکن است با حمله سرگیجه و بهبود پس از این حمله بدتر شود
[ترجمه گوگل]کاهش شنوایی ممکن است با حمله سرگیجه و بهبود پس از حمله کاهش یابد

11. That army, unimaginably, would worsen under the goading pressures of famine, overpopulation, and bribery.
[ترجمه ترگمان]این ارتش، به طور غیرقابل تصوری، تحت فشار بیشتر قحطی، اضافه جمعیت، و رشوه خواری بدتر خواهد شد
[ترجمه گوگل]این ارتش غیرممکن است تحت فشارهای شدید قحطی، بیش از حد جمعیت و رشوه خواری بدتر می شود

12. But without it, our condition will continue to worsen.
[ترجمه ترگمان]اما بدون آن، وضعیت ما بدتر خواهد شد
[ترجمه گوگل]اما بدون آن، وضعیت ما همچنان بدتر می شود

13. Arthritis, epilepsy and other conditions that worsen with the cycle would remain stable.
[ترجمه ترگمان]ورم مفاصل، صرع و بیماری های دیگر که با چرخه بدتر می شوند پایدار می مانند
[ترجمه گوگل]آرتریت، صرع و سایر شرایطی که با چرخه بدتر می شود، باقی می ماند

14. These images symbolised the chaos which continues to worsen.
[ترجمه ترگمان]این تصاویر نماد هرج و مرج هستند که به بدتر شدن آن ها ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]این تصاویر نماد هرج و مرج است که همچنان به بدتر شدن

15. The diagnosis could worsen if specialists decide he needs surgery on knee ligament or cartilage damage.
[ترجمه ترگمان]این تشخیص می تواند بدتر شود اگر متخصصان تصمیم بگیرند که برای آسیب به رباط زانو و یا آسیب غضروف به جراحی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]تشخیص ممکن است بدتر شود اگر متخصصان تصمیم به انجام عمل جراحی در رباط زانو یا آسیب غضروف داشته باشند

The company's financial condition worsened.

وضع مالی شرکت بدتر شد.


پیشنهاد کاربران

بدتر کردن

بَدتَریدن = بدتر شدن.
بدتراندن = بدتر کردن.

بَتَریدن.
بتراندن.


کلمات دیگر: