کلمه جو
صفحه اصلی

arrows

انگلیسی به فارسی

فلش ها


دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] پیکان ها

جملات نمونه

1. slings and arrows of outrageous fortune
(شکسپیر) فلاخن ها و پیکان های سرنوشت غدار

2. the natives' arrows whizzed over our heads
پیکان های بومیان غژغژ کنان از بالای سرمان رد می شدند.

3. a barrage of arrows
رگباری از پیکان

4. a flight of arrows
رگباری از پیکان

5. indians feathered their arrows
سرخپوستان به پیکان های خود پر می زدند.

6. the discharge of arrows toward the enemy
در کردن پیکان ها به سوی دشمن

7. the natives tipped their arrows with metal
بومیان به پیکان های خود نوک فلزی می زدند.

8. to suffer the slings and arrows of an outrageous fortune
(شکسپیر) از فلاخن ها و پیکان های سرنوشت غدار رنج بردن

پیشنهاد کاربران

تیر ، ترکش

تیر

خط ها

فلش ، ، ، ، پیکان

پیکان ها


کلمات دیگر: