1. the cold causes milk to coagulate
سرما شیر را می بندد.
2. The blood coagulates to stop wounds bleeding.
[ترجمه ترگمان] خون ریزی که جلوی خونریزی رو بگیره
[ترجمه گوگل]خون متوقف می شود تا خونریزی ها را متوقف کند
3. The sauce coagulated as it cooled down.
[ترجمه ترگمان]سس در همان حال که سرد شده بود، لخته شد
[ترجمه گوگل]سس آن را خنک نگه می دارد
4. Blood had coagulated around the wound.
[ترجمه ترگمان]خون اطراف زخم شده بود
[ترجمه گوگل]خون در اطراف زخم تنگ شده بود
5. Blood coagulates in air.
[ترجمه ترگمان]خون در هوا شناور است
[ترجمه گوگل]خون در هوا انعکاس می یابد
6. The venom of this snake coagulates the blood.
[ترجمه ترگمان]زهر مار این مار را از خون بیرون می کشد
[ترجمه گوگل]سم از این مار خون خون را تجزیه می کند
7. The salt solution helps coagulate the soy milk into clumps.
[ترجمه ترگمان]محلول نمک به اضافه کردن شیر سویا به دسته دسته کمک می کند
[ترجمه گوگل]محلول نمک کمک می کند شیر سویا را به تکه های پنیر خنثی کند
8. In extreme polarity, dreams coagulate into thought - form that is resonant.
[ترجمه ترگمان]در قطبیت شدید، خواب ها به شکل تفکر - شکل - شکل - - - شکل - - - - - شکل - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]در قطب افراطی، رویاها به اندیشه فرو میروند که رزونانس است
9. The viscose in acid bath coagulate to viscose rayon.
[ترجمه ترگمان]The در حمام اسیدی به viscose rayon می رسد
[ترجمه گوگل]ویسکوز در حمام اسیدی، به ویسکوز ریگ، انعقاد می یابد
10. Papain and chymopapain can coagulate soybean protein isolate ( SPI ), both of them are cysteine proteinases.
[ترجمه ترگمان]papain و chymopapain می توانند جدا شدن پروتیین سویا (SPI)را coagulate، هر دو آن ها cysteine proteinases هستند
[ترجمه گوگل]پاپائین و کیموپاپایان می توانند ایزوله پروتئین سویا (SPI) را همگن کنند، هر دو آنها پروتئیناز های سیتیئن هستند
11. Coagulate the culture essence, shows the trustworthiness spreads.
[ترجمه ترگمان]در اصل فرهنگ، قابلیت اعتماد را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری ذات فرهنگ، نشان دهنده گسترش قابل اعتماد است
12. As the blood ceases to coagulate creating disease, then accidents through transportation will also fade.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که خون از ایجاد بیماری جلوگیری می کند، پس از آن تصادفات از طریق حمل و نقل نیز محو خواهد شد
[ترجمه گوگل]همانطور که خون متلاشی شدن بیماری ایجاد می شود، حوادث از طریق حمل و نقل هم محو خواهند شد
13. As the egg whites cook, they coagulate and rise to the surface.
[ترجمه ترگمان]به عنوان آشپز سفیده تخم مرغ، آن ها به سطح آب می آیند و به سطح می رسند
[ترجمه گوگل]همانطور که سفید پوستان تخم مرغی پخته می شوند، آنها هم انباشته می شوند و به سطح می رسند
14. The Dratslingers and their troupe plucked these impulses from the ether, made them coagulate, gave them form.
[ترجمه ترگمان]The و گروه بازیگران آن ها این ایمپالس ها را از اتر بیرون کشیدند، آن ها را coagulate کردند، به آن ها دادند
[ترجمه گوگل]Dratslingers و گروه آنها این impulses از اتر را از بین برد، آنها را انعقاد داده، به آنها فرم داد