1. in order to conserve energy
به منظور پستایی کردن (صرفه جویی) انرژی
2. they are merely trying to conserve their class privilages
آنها فقط می کوشند امتیازات طبقاتی خود را حفظ کنند.
3. Conserve your energy, you'll need it!
[ترجمه امیررضا فرهید] انرژی خودت را ذخیره کن ، تو به آن نیاز خواهی داشت
[ترجمه Mahsa] انرژی ات را ذخیره کن!به آن نیاز خواهی داشت
[ترجمه ترگمان]به انرژی خودت باش، به آن نیاز پیدا می کنی!
[ترجمه گوگل]انرژی خود را حفظ کنید، به آن نیاز دارید!
4. To conserve electricity, we are cutting down on our central heating.
[ترجمه ترگمان]برای حفظ برق، ما در حال کاهش گرمایش مرکزی هستیم
[ترجمه گوگل]برای صرفه جویی در برق، ما در گرمایش مرکزی ما را کاهش می دهیم
5. The nationalists are very keen to conserve their customs and language.
[ترجمه ترگمان]ملی گرایان بسیار مشتاق حفظ آداب و رسوم و زبان خود هستند
[ترجمه گوگل]ملی گرایان بسیار علاقه مند به حفظ آداب و رسوم و زبان خود هستند
6. I set off at a snail's pace to conserve my energy for later in the race.
[ترجمه ترگمان]برای حفظ انرژی خود برای بعد در مسابقه، به سرعت حلزون پیش رفتم
[ترجمه گوگل]من در سرعت یک حلزون حرکت کردم تا بتوانم انرژی خود را برای بعدا در مسابقه حفظ کنم
7. To conserve resources, please reuse this carrier bag.
[ترجمه ترگمان]برای حفظ منابع، لطفا از این کیسه حامل استفاده کنید
[ترجمه گوگل]برای حفظ منابع، لطفا این کیسه حامل را دوباره استفاده کنید
8. Help to conserve energy by insulating your home.
[ترجمه ترگمان]به حفظ انرژی با عایق کردن خانه کمک کنید
[ترجمه گوگل]کمک به صرفه جویی در انرژی با عایق سازی خانه خود
9. Foods are dehydrated to conserve them for future use.
[ترجمه ترگمان]غذاهایی که برای نگهداری از آن ها برای استفاده آینده از آب گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]غذاها برای نگهداری آنها برای استفاده در آینده خشک می شوند
10. The building is expressly designed to conserve energy.
[ترجمه ترگمان]این ساختمان مخصوصا برای حفظ انرژی طراحی شده است
[ترجمه گوگل]ساختمان به طور خاص برای حفظ انرژی طراحی شده است
11. It is important to conserve energy.
[ترجمه ترگمان]حفظ انرژی مهم است
[ترجمه گوگل]صرفه جویی در انرژی مهم است
12. We must conserve our woodlands for future generations.
[ترجمه ترگمان]ما باید woodlands را برای نسل های آینده ذخیره کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید جنگل های ما را برای نسل های آینده حفظ کنیم
13. Mulch plants each spring with straw to conserve moisture and keep weeds in check.
[ترجمه ترگمان]مالچ هر فصل بهار را با کاه پر می کند تا رطوبت را حفظ کند و علف های هرز را در چک نگه دارد
[ترجمه گوگل]گیاهان چند ساله به همراه کاه به منظور حفظ رطوبت نگهداری می کنند و علف های هرز را در چک نگه می دارند
14. Everyone needs to make efforts to conserve water.
[ترجمه ترگمان]همه باید برای حفظ آب تلاش کنند
[ترجمه گوگل]هر کس نیاز به تلاش برای حفظ آب دارد
15. Television, it should be remembered, can conserve and celebrate just as it can abbreviate and denature.
[ترجمه ترگمان]تلویزیون، باید به خاطر داشته باشد، می تواند حفظ و جشن بگیرد، همان طور که می تواند کوتاه و ساده شود
[ترجمه گوگل]تلویزیون، باید به یاد داشته باشید، می تواند حفظ و جشن همانطور که می تواند به اختصار و denature