1. a scream escaped from her lips
شیونی از میان لبانش خارج شد.
2. her scream filled the house
جیغ او خانه را پر کرد.
3. the scream of jets overhead
صفیر هواپیماهای جت در بالای سر
4. she was fit to scream
او در شرف شیون زدن بود.
5. that show was a scream from start to finish
آن نمایش از اول تا آخر آدم را روده بر می کرد.
6. when she heard the news she went crazy with joy and let out a loud scream
آن خبر را که شنید از خوشی اختیار از کف داد و جیغ بلندی کشید.
7. A piercing scream split the air.
[ترجمه ترگمان]فریادی گوش خراش هوا را درهم شکست
[ترجمه گوگل]فریز ناگهانی هوا را می شکند
8. I felt an uncontrollable urge to scream.
[ترجمه ترگمان]میل شدیدی به جیغ کشیدن داشتم
[ترجمه گوگل]من احساس غرور می کردم که فریاد بزنم
9. The echoes of his scream sounded in the cave for several seconds.
[ترجمه ترگمان]انعکاس صدای جیغ او چند ثانیه در غار طنین انداخت
[ترجمه گوگل]پژواک فریاد او چندین ثانیه در غار صدا می زد
10. A terrifying scream in the blackness of the night made my blood run cold.
[ترجمه ترگمان]فریادی وحشتناک در تاریکی شب باعث شد که خون من سرد شود
[ترجمه گوگل]فریاد وحشتناکی در تاریکی شب باعث شد که خونم سرد شود
11. The man began to scream horribly.
[ترجمه ترگمان]مرد شروع به جیغ کشیدن کرد
[ترجمه گوگل]مرد شروع به فریاد وحشتناک کرد
12. I thought I heard a scream.
[ترجمه ترگمان] فکر کردم صدای جیغ شنیدم
[ترجمه گوگل]فکر کردم فریاد زده بودم
13. The scream sent a prickle down my spine.
[ترجمه ترگمان]صدای جیغ یک خراش از ستون فقراتم به گوش رسید
[ترجمه گوگل]فریاد زخم را به ستون فقرات من فرستاد
14. There was an unnatural silence and then a scream.
[ترجمه ترگمان]سکوتی غیر طبیعی برقرار شد و بعد جیغ کشید
[ترجمه گوگل]یک سکوت غیر طبیعی و سپس یک فریاد وجود داشت
15. Life is a roller coaster. You can scream every time you hit a bump, or you can throw your hands up and enjoy the ride.
[ترجمه ترگمان] زندگی یه ترن هوایی - ه هر دفعه که ضربه می زنی می تونی جیغ بکشی یا دستت رو بالا ببری و از سواری لذت ببری
[ترجمه گوگل]زندگی بالا و پایین دارد شما می توانید فورا هر زمانی که شما ضربه ضربه، یا شما می توانید دست خود را پرتاب و لذت بردن از سوار شدن
16. She let out a scream of pain.
[ترجمه ترگمان]فریادی از درد کشید
[ترجمه گوگل]او فریاد درد زد
17. The crowd continued to scream abuse at him.
[ترجمه ترگمان]جمعیت همچنان به او فحش می دادند
[ترجمه گوگل]جمعیت همچنان به فریاد زدن به سوء استفاده از او ادامه داد
18. If you lay one hand on me, I'll scream.
[ترجمه ترگمان]اگر یک دستت را روی من بگذاری، جیغ می کشم
[ترجمه گوگل]اگر شما یک دست را بر روی من قرار دهید، من فریاد می زنم
19. I was almost deafened by the high-pitched scream of the fire alarm.
[ترجمه ترگمان]در حالی که صدای جیغ بلند آژیر را کر می کردم، تقریبا کر شده بودم
[ترجمه گوگل]من تقریبا ناامید شدم از فریاد بلند زنگ هشدار آتش
20. He fell back with a scream of terror and pain.
[ترجمه ترگمان]با فریادی از وحشت و درد به عقب افتاد
[ترجمه گوگل]او با فریاد ترور و درد به عقب افتاد