کلمه جو
صفحه اصلی

wisecrack


معنی : لغز، حرف کنایه دار یا شوخی امیز، حرف کنایهدار زدن
معانی دیگر : تمسخر، جواب بی ادبانه، گستاخی(در کلام)، قلمبه گویی، حرف گوشه دار، کنایه، حاضر جوابی، پیش جوابی، متلک، شوخی کردن، لطیفه گویی کردن، (امریکا - خودمانی)، حرف مزاح آمیز، پاسخ تند و بی ادبانه دادن، قلمبه گویی کردن، کنایه ی تمسخرآمیز زدن، حاضرجوابی کردن

انگلیسی به فارسی

حرف کنایه دار یا شوخی آمیز، حرف کنایه دار زدن


wisecrack، لغز، حرف کنایه دار یا شوخی امیز، حرف کنایهدار زدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a clever or funny, and usu. sarcastic, remark or reply.
مترادف: bon mot, one-liner, quip, sally, witticism, zinger
مشابه: comeback, crack, dig, humor, jest, joke, mockery, pun, raillery, repartee, retort, sarcasm, waggery

- The teacher had had enough of the student's wisecracks and sent him to the principal's office.
[ترجمه Miss helen] استاد به اندازه کافی از گستاخی های دانش آموز کشیده بود و او را به دفتر مدیر فرستاد.
[ترجمه ترگمان] استاد به اندازه کافی از دانش اموزان فارغ التحصیل شده بود و او را به دفتر مدیر فرستاده بود
[ترجمه گوگل] معلم به اندازه کافی از wisecracks دانش آموز بود و او را به دفتر کارشناسی ارشد فرستاده شده است
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: wisecracks, wisecracking, wisecracked
مشتقات: wisecracker (n.)
• : تعریف: to make one or more wisecracks, or to express by or as a wisecrack.
مترادف: jape, josh, kid, quip, retort, tease
مشابه: jape, jest, joke, kid, poke fun at, retort, riposte

- He's always wisecracking at the office, but there is a serious side to him too.
[ترجمه ترگمان] همیشه در دفتر کار می کند، اما نسبت به او هم جنبه جدی دارد
[ترجمه گوگل] او همیشه در دفتر کار می کند، اما یک طرف جدی برای او وجود دارد

• joke; sarcastic remark
joke; make a sarcastic remark
a wisecrack is a clever remark that is intended to be amusing, but is often rather unkind; used showing disapproval.

مترادف و متضاد

لغز (اسم)
mystery, puzzle, riddle, enigma, crux, wisecrack

حرف کنایه دار یا شوخی امیز (اسم)
wisecrack

حرف کنایه دار زدن (فعل)
wisecrack

joke


Synonyms: antic, caper, clowning, dig, escapade, farce, frolic, gag, lark, laugh, mischief, monkeyshine, one-liner, parody, prank, put-on, quip, remark, retort, rib, shenanigan, smart crack, stunt, trick, witticism, yarn, zinger


جملات نمونه

1. one more wisecrack out of you and you are out of here!
اگر یک متلک دیگر بگویی از این جا اخراج خواهی شد!

2. He made some wisecrack about my lack of culinary ability.
[ترجمه ترگمان]او در مورد عدم توانایی آشپزی من اطلاعاتی به دست آورد
[ترجمه گوگل]او در مورد کمبود توانایی های آشپزی من برخی از اختراع را انجام داد

3. Listen, bud, enough of the wisecracks, OK?
[ترجمه ترگمان]گوش کن رفیق، بسه دیگه، باشه؟
[ترجمه گوگل]گوش کن، جوان، به اندازه کافی از wisecracks، خوب؟

4. Sadly, despite the crazy antics and the relentless wisecracking, there's very little plot to carry this film.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه با وجود این حرکات عجیب و دیوانه وار دیوانه وار، طرحی بسیار کمی برای اجرای این فیلم وجود دارد
[ترجمه گوگل]متاسفانه، علی رغم عواطف دیوانه و عصبانیت بی رحم، طرح کوچکی برای انجام این فیلم وجود دارد

5. Once again, the wisecracks fly as fast as the bullets - and are just as deadly.
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر، wisecracks به سرعت گلوله پرواز می کنند - و به همان اندازه مهلک هستند
[ترجمه گوگل]یکبار دیگر، wisecracks به سرعت به عنوان گلوله پرواز - و فقط به عنوان مرگبار است

6. The cab-driver couldn't resist one last wisecrack.
[ترجمه ترگمان]راننده تاکسی نمی توانست در مقابل آخرین wisecrack مقاومت کند
[ترجمه گوگل]راننده کابین نمیتواند در برابر یک اختراع گذشته مقاومت کند

7. To make or utter a wisecrack.
[ترجمه ترگمان] تا بتونم یه \"wisecrack\" درست کنم یا نه
[ترجمه گوگل]برای ساختن یا اعلان یک جادوگر

8. He made a wisecrack about my ability.
[ترجمه ترگمان] اون در مورد توانایی من حرف زد
[ترجمه گوگل]او در مورد توانایی من ساخته بود

9. His wisecrack tickled his girlfriend.
[ترجمه ترگمان]wisecrack دوست دخترش را قلقلک داد
[ترجمه گوگل]جادوگر او را دوست دخترش کرد

10. And the thing is, the papers played it up like he was wisecracking.
[ترجمه ترگمان]و مساله اینه که، کاغذها طوری بازی کردن که انگار داره کنایه میزنه
[ترجمه گوگل]و این چیزی است که، مقالات آن را مانند او wisecracked

11. Bob Hope would keep his audience laughing with an endless stream of jokes and wisecracks.
[ترجمه ترگمان]باب هوپ (باب هوپ)شنوندگان خود را با جریانی بی پایان از لطیفه و wisecracks می خندید
[ترجمه گوگل]باب هوپ می تواند مخاطبانش را خنده دهد با جریان بی پایان جوک ها و جادوگران

12. I am sorry to say that there is too much point to the wisecrack that life is extinct on other planets because their scientist were more advanced than ours.
[ترجمه ترگمان]متاسفم که بگویم نکته بسیار زیادی برای the وجود دارد که حیات در سیارات دیگر منقرض شده است، زیرا دانشمندان آن ها از ما پیشرفته تر بودند
[ترجمه گوگل]من متاسفم که می گویم که نقطه عطفی در مورد wisecrack وجود دارد که زندگی در سایر سیارات منقرض شده است؛ زیرا دانشمندانشان پیشرفته تر از ما بودند

13. In doing so, however, they are agreeing that every party photo, love poem, and wisecrack from a friends that appears on their profiles will be visible to White House Web masters.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در انجام این کار، آن ها اتفاق نظر دارند که هر عکس حزب، شعر عشق، و wisecrack از دوستانی که بر حسب پروفایل آن ها ظاهر می شوند، برای استادان وب سفید دیده خواهند شد
[ترجمه گوگل]با این وجود، آنها موافقت می کنند که هر عکس حزب، شعر عاشقانه و اخراج از دوستان که در پروفایل های آنها ظاهر می شود، برای کارفرمایان وب کاخ سفید قابل مشاهده است

one more wisecrack out of you and you are out of here!

اگر یک متلک دیگر بگویی از این جا اخراج خواهی شد!


Friday nights we played cards and wisecracked.

شب‌های جمعه ورق‌بازی می‌کردیم و به‌هم لیچار می‌گفتیم.


پیشنهاد کاربران

جواب بی ادبانه

جواب هوشمندانه اما تندو کنایه دار

A sarcastic and clever but unkind response


کلمات دیگر: