1. The white sails billow with the breezes they catch.
[ترجمه ترگمان]بادبان های سفید با نسیم موج می زنند
[ترجمه گوگل]بادبان های سفید با بادکنک هایی که می گیرند باریک می شوند
2. Car parks, stuffed with cars, seem to billow up in places like fabric, as the wind catches them underneath.
[ترجمه ترگمان]پارک های اتومبیل که با ماشین ها پر شده اند به نظر می رسد که در مکان هایی مانند پارچه موج می زنند، چون باد آن ها را در زیر خود می گیرد
[ترجمه گوگل]پارک های خودرویی که با ماشین ها پر شده اند، به نظر می رسد در مکان هایی مانند پارچه، در حالی که باد آنها را در زیر می کشد، باریک می شود
3. When I sit down they billow up in front of me and I look as if I've got a water melon under there.
[ترجمه ترگمان]وقتی می نشینم، آن ها در مقابل من موج می زنند، انگار که من یک هندوانه زیر پایم دارم
[ترجمه گوگل]وقتی که من می نشینم، آنها را در مقابل من بیل می زنند و به نظر می رسم که خربزه ای را در آنجا نگه داشته ام
4. Her glazed porcelain wings billow in a gossamer sweep of iridescence.
[ترجمه ترگمان]بال های glazed که پر از قوس قزحی بود از قوس قوس قزحی و قوس قوس قزحی بود
[ترجمه گوگل]بالش های چینی آن لایه ای را در یک گلدان گل سرخ رنگ می کند
5. The cuffs of his gray trousers billow.
[ترجمه ترگمان]آستین شلوار خاکستری اش بند آمده بود
[ترجمه گوگل]کفی های شلوار های خاکستری او را می پوشاند
6. I watched the sails billow and the ship heel over slightly.
[ترجمه ترگمان]بادبان کشتی و پاشنه کشتی را کمی تماشا کردم
[ترجمه گوگل]من سر و صدای بادکنک و پاشنه کشتی را کمی دیدم
7. Such, company ability develops, ability classics wind fights billow, long fill do not decline.
[ترجمه ترگمان]از این رو، توانایی شرکت گسترش می یابد، توانایی کلاسیک در برابر موج و موج، و پر کردن زیاد، کاهش نمی یابد
[ترجمه گوگل]چنین توانایی های شرکت توسعه می یابد، کلاسیک توانایی باد باد رقابت می کند، پر کردن طولانی نمی افتد
8. The pigeon cuts open Yun Duo, E pokes billow wave.
[ترجمه ترگمان]این کبوتر باز یون Duo را باز می کند
[ترجمه گوگل]کبوتر قطع یون دوو، موج E موج می زند
9. Controls how the cells for the Billow noise type are arranged relative to one another. Set to 0 for a more natural random distribution of cells.
[ترجمه ترگمان]این که چگونه سلول ها برای نوع نویز Billow نسبت به یکدیگر مرتب شده اند برای توزیع تصادفی طبیعی تر از سلول ها روی ۰ تنظیم کنید
[ترجمه گوگل]کنترل سلول ها را برای نوع نویز بیلو نسبت به یکدیگر مرتب می کند برای توزیع تصادفی طبیعی سلولها به 0 تنظیم کنید
10. An angry billow almost swallowed that ship.
[ترجمه ترگمان]یک موج عصبانی تقریبا آن کشتی را بلعیده بود
[ترجمه گوگل]یک بذر عصبانی تقریبا فرو برد که کشتی
11. Cumulus clouds billow over the landscape near Cedar City, Utah.
[ترجمه ترگمان]ابره ای cumulus در نزدیکی شهر سدر واقع در یوتا در حال موج زدن هستند
[ترجمه گوگل]ابرهای کویری بر روی چشم انداز در نزدیکی شهر سیدار، یوتا گران می شوند
12. One stone arouses 1000 billow, the tentative idea causes a mighty uproar very quickly in the whole nation, nod eulogist has, shake one's head the person that oppugn has.
[ترجمه ترگمان]یک سنگ، ۱۰۰۰ billow را ایجاد می کند، این ایده آزمایشی باعث ایجاد همهمه عظیمی در تمام ملت می شود، سر تکان می دهد، eulogist را تکان می دهد، به کسی که oppugn دارد سر تکان می دهد
[ترجمه گوگل]یک سنگ باعث افزایش 1000 بیل می شود، ایده پیشین باعث می شود که در سراسر کشور به سرعت در سراسر کشور سرگردان شود، نکته جالبی وجود دارد، کسی که oppugn دارد، سرش را تکان دهد
13. An angry billow almost swallowed the ship.
[ترجمه ترگمان]یک موج خشمگین نزدیک بود کشتی را ببلعد
[ترجمه گوگل]یک تلنگر عصبانی تقریبا فرو ریختن کشتی
14. Due to the devastating winds, heavy rainfall, billow and storm tide, typhoon is a major threat to ocean ships.
[ترجمه ترگمان]با توجه به باده ای شدید، بارش سنگین، موج موج و طوفان، typhoon یک تهدید بزرگ برای کشتی های اقیانوس است
[ترجمه گوگل]با توجه به باد های ویرانگر، باران های سنگین، باد و باران، طوفان تهدیدی جدی برای کشتی های اقیانوس می باشد
15. Enter 90 age, one billow crosses the ostrich upsurge that across our country high one billow.
[ترجمه ترگمان]۹۰ سال را وارد کنید، یک موج پر از صعود پر شترمرغ است که در سراسر کشور یک موج بزرگ موج می زند
[ترجمه گوگل]90 سالگی را وارد کنید، یک انفجار از صعود شترمرغ عبور می کند که در سرتاسر کشور ما یک انفجار بزرگ است