معنی : مشی، رویه، خوراک، پونز، میخ سرپهن کوچک، پونز زدن، ضمیمه کردن، میخ زدن
معانی دیگر : میخ کوتاه و سرپهن، مفتول یا سیم (برای دوختن چیزی)، چسبندگی، چسبانی، چسبش، (به ویژه اگر با مشی یا روال پیشین فرق داشته باشد) روال، خط مشی، ماده ی خوراکی، غذا، نان، (کشتی بادبانی) مسیر، تغییر مسیر (به طوری که طرف مقابل بادبان به سوی باد باشد)، چپ و راست رفتن کشتی، چرخش، با پونز چسباندن، پونز کردن، میخ کوب کردن، کوک زدن، موقتا به هم دوختن یا الصاق کردن، زدن، (لایحه یا بند قرارداد و غیره) ملحق کردن، افزودن، (کشتی را) مخالف جهت باد چرخاندن، پاد باد کردن (در برابر: به جهت باد چرخاندن wear)، (روال کار یا سیاست و غیره را ناگهان) عوض کردن، دگرگون کردن، پونز (thumb tack هم می گویند)، پونز زنی، میخ کوبی، (خیاطی) کوک، شلال (tailor's tack هم می گویند)، مسیر زیگزاگ، حرکت زیگزاگ، چپ و راست روی، (کشتی) مسیر مورب، طناب جلو و زیر بادبان کشتی، بادبان بند، (اسب) زین و برگ، می سرپهن کوچک، می زدن