کلمه جو
صفحه اصلی

caddie


معنی : پیشخدمت، توپ تنیس، چای دان، دانش اموز دانشکده افسری، پسر کهتر
معانی دیگر : به عنوان وردست عمل کردن، کدی شدن، (در اصل) پسر بچه ی پادو، خبررسان، نامه رسان، (در بازی گلف) وردست بازیکن (که وسایل بازی را حمل می کند)، پیشخدمتی کردن، پادوی کردن

انگلیسی به فارسی

دانش‌آموز دانشکده افسری، پسر کهتر، پیشخدمت، پیشخدمتی کردن، پادوی کردن


کاددی، توپ تنیس، لو لو، چای دان، دانش اموز دانشکده افسری، شبح، پسر کهتر، پیشخدمت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: caddies
• : تعریف: a person who carries the clubs of a golfer during a round and assists the golfer in other ways.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: caddies, caddying, caddied
• : تعریف: to work as a caddie.

• person who carries golf clubs; wheeled device for carrying things which cannot be carried by hand; person who hangs around waiting for odd jobs (scottish slang)
carry golf clubs
a caddie is a person who carries golf clubs and other equipment for a person playing golf. count noun here but can also be used as a verb. e.g. he was a member of the golf club and we used to caddy for him.

مترادف و متضاد

پیشخدمت (اسم)
servant, bellboy, waiter, office boy, pursuivant, caddie, caddy

توپ تنیس (اسم)
caddie, caddy

چای دان (اسم)
caddie, caddy, canister

دانش اموز دانشکده افسری (اسم)
caddie, caddy

پسر کهتر (اسم)
caddie, caddy

جملات نمونه

1. he used to caddie for arnold palmer for several years
چندین سال برای آرنولد پالمر کدی گری می کرد.

2. Would you like me to caddie for you?
[ترجمه ترگمان]میخوای واست یه پسر بیارم؟
[ترجمه گوگل]آیا شما را دوست دارم به خاطر شما؟

3. The caddie ran over to fetch something for him.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت به طرف او دوید تا چیزی برایش بیاورد
[ترجمه گوگل]کاددی فرار کرد تا چیزی را برای او بیاورد

4. I was starting to think of the caddie bus as the ideal way to travel.
[ترجمه ترگمان]داشتم به اتوبوس caddie به عنوان راه ایده آل برای سفر فکر می کردم
[ترجمه گوگل]شروع کردم به فکر کردن به اتوبوس کاددی به عنوان مسیر ایده آل برای سفر

5. The caddies received only a proportion of this as a caddie master was entitled to the remainder.
[ترجمه ترگمان]The تنها نسبت به این امر مقداری از این پول را به عنوان استاد caddie دریافت کرد
[ترجمه گوگل]کاددی ها فقط یک قسمت از این را به عنوان یک استاد کاددی دریافت کردند که به بقیه اعطا شد

6. The greatest pleasure comes when caddie and player are in perfect synchronization.
[ترجمه ترگمان]بیش ترین لذت زمانی اتفاق می افتد که caddie و بازیکن در هماهنگی کامل حضور داشته باشند
[ترجمه گوگل]بزرگترین لذت زمانی است که کاددی و بازیکن در هماهنگی کامل هستند

7. Manuel had selected a wedge; his caddie was waiting beside the green with his putter.
[ترجمه ترگمان]مانوئل wedge را انتخاب کرده بود، caddie در کنار سبز چوب او منتظر بود
[ترجمه گوگل]مانوئل گوه را انتخاب کرد؛ کاددی او در کنار سبز با دنده خود ایستاده بود

8. Andy was accompanied by his caddie who had brought the full bag just in case his pro decided to change his club.
[ترجمه ترگمان]اندی با caddie همراه بود که تنها در صورتی که طرفداران او تصمیم گرفتند چوب گلف خود را تغییر دهند، کیف کامل را آورده بودند
[ترجمه گوگل]اندی توسط کادیس او همراه شد که کیف کامل را فقط در صورتی که طرفدار وی تصمیم گرفت که باشگاه خود را تغییر دهد، همراهی می کرد

9. I was only the caddie, so I sneaked out.
[ترجمه ترگمان]من فقط یه پسر پیشخدمت بودم واسه همین دزدکی رفتم بیرون
[ترجمه گوگل]من فقط کاددی بودم، بنابراین من دزدی کردم

10. Eventually Jim's old caddie came out of the woodwork again and I carried on for one or two other pros.
[ترجمه ترگمان]سرانجام caddie پیر جیم دوباره از woodwork بیرون آمد و من یک یا دو نفر از موافقان دیگر را حمل کردم
[ترجمه گوگل]در نهایت کاددی قدیمی جیم دوباره از کارهای چوبی بیرون آمد و برای یکی دیگر از جوانب مثبت ادامه دادم

11. If the caddie got it wrong more than twice, he was for the chop!
[ترجمه ترگمان]اگر پسر آن را بیشتر از دو بار اشتباه کرده بود، برای خرد شدن بود!
[ترجمه گوگل]اگر کاددی بیش از دو بار اشتباه کرد، او برای ریزه کاری بود!

12. I have no wish to caddie for Brian Harley.
[ترجمه ترگمان]من هیچ تمایلی ندارم که برای \"برایان هارلی\" کار کنم
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم به عزیزم بران هارلی بروم

13. Everything was down, subscriptions and bar takings, caddie and green fees.
[ترجمه ترگمان]همه چیز روب راه بود، subscriptions و bar، caddie و هزینه های سبز
[ترجمه گوگل]همه چیز پایین بود، اشتراک ها و بارها، هزینه های کاددی و سبز

14. It all stated when Jamie Spence's regular Tour caddie decided that the time had come to marry his sweetheart.
[ترجمه ترگمان]همه چیز حاکی از این بود که سفر منظم جیمی Spence تصمیم گرفته بود با معشوقه خود ازدواج کند
[ترجمه گوگل]این همه زمانی اعلام شد که کادیای تور معمولی جیمی اسپنس تصمیم گرفت که زمان آن فرا رسیده است که ازدواج کند

He used to caddie for Arnold Palmer for several years.

چندین سال برای آرنولد پالمر پادویی می‌کرد.



کلمات دیگر: