کلمه جو
صفحه اصلی

gad


معنی : دیلم، سیخ، گوه، نیزه، سیخک، سنان، شلاق سیخی، ترابخدا، جاد فرزند یعقوب و زلفه، با میله بستن، با میخ محکم کردن، هرزه گردی کردن
معانی دیگر : ولگردی کردن، ول گشتن، هرزگی کردن، رجوع شود به: goad، (معدن) دیلم مفرس، سیخک مفرس، (حرف ندا) خدا، خدایا، (انجیل) جاد (پسر هفتم حضرت یعقوب)، میله، اندازه گیری طول، بخدا، میله زدن به، با می  محکم کردن

انگلیسی به فارسی

GAD، سیخک، سیخ، دیلم، گوه، نیزه، سنان، شلاق سیخی، ترابخدا، جاد فرزند یعقوب و زلفه، با میله بستن، با میخ محکم کردن، هرزه گردی کردن


جاد فرزند یعقوب و زلفه


سیخک، سیخ، دیلم، گوه، نیزه، سنان، میله، اندازه‌گیری طول، شلاق سیخی، بخدا، ترابه خدا، میله زدن به، بامیله بستن، با میخ محکم کردن، هرزه گردی کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: gads, gadding, gadded
مشتقات: gadder (n.)
• : تعریف: to roam aimlessly or restlessly from place to place.
مشابه: roam
اسم ( noun )
(1) تعریف: a long stick or prod used for driving cattle; goad.

(2) تعریف: a pointed tool or spike used in mining ore or rock.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: gads, gadding, gadded
• : تعریف: to break up or dislodge (ore or rocks) with a gad.

• male first name (hebrew); son of jacob (biblical); one of the 12 tribes of israel, tribe of gad
wander restlessly, travel about, explore
see phrasal verb gad about .
if you gad about or gad around, you go to a lot of different places looking for amusement and entertainment; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

دیلم (اسم)
lever, auger, crowbar, jimmy, crow, gad, gavelock, pry, wimble

سیخ (اسم)
prod, goad, gad, spur, grill, stylet, broach, skewer, ramrod, poker, spit, fid

گوه (اسم)
slice, quoin, gad, cleat, chock, wedge, gib, sprag

نیزه (اسم)
shaft, spear, dart, gad, gavelock, halberd, gaff, gig, lance, harpoon

سیخک (اسم)
prod, goad, gad, gaff

سنان (اسم)
spear, gad

شلاق سیخی (اسم)
gad

ترا بخدا (اسم)
gad

جاد فرزند یعقوب و زلفه (اسم)
gad

با میله بستن (فعل)
gad

با میخ محکم کردن (فعل)
gad

هرزه گردی کردن (فعل)
gad, traipse

roam about


Synonyms: cruise, gallivant, hit the road, hit the trail, jaunt, knock about, knock around, maunder, mooch, ramble, range, rove, run around, stray, traipse, wander


جملات نمونه

1. While they gad about the world, their children are neglected at home.
[ترجمه ترگمان]در حالی که آن ها در مورد دنیا صحبت می کنند، کودکان آن ها در خانه نادیده گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]در حالی که آنها در مورد جهان سخن می گویند، کودکان خود را در خانه نادیده می گیرند

2. Don't think you'll keep me here while you gad about.
[ترجمه ترگمان]فکر نکن منو اینجا نگه داری در حالی که تو داری این ور و اون ور میری
[ترجمه گوگل]فکر نکنی که من اینجا اینجا را نگه دارید در حالی که شما در مورد

3. Wigeon A lone pair of gad wall preened on shrinking tussocks.
[ترجمه ترگمان]در این موقع یک جفت چشم پوشیده از گل و برگ روی علف ها افتاده بود
[ترجمه گوگل]Wigeon یک جفت دیواری گندم تنها بر روی کمربندهای کوچک تردید می کند

4. Rain sheeted down on gad wall, tufted duck, coot and mallard.
[ترجمه ترگمان]بر روی دیوار gad، duck، coot و mallard را پوشانده بودند
[ترجمه گوگل]باران بر روی دیوار گارد، اردک خاردار، کت و خرچنگ قرار گرفت

5. Gad, I was sick and tired of life.
[ترجمه ترگمان]کمال، من از زندگی خسته و خسته بودم
[ترجمه گوگل]گاد، من بیمار و خسته از زندگی بودم

6. Dan, and Naphtali, Gad, and Asher.
[ترجمه ترگمان]\"دن\"، \"دن\" و \"Naphtali\"، \"سزار\" و \"آشور\"
[ترجمه گوگل]دن، و ناتالی، گاد و اسر

7. Dan, Joseph, and Benjamin, Naphtali, Gad, and Asher.
[ترجمه ترگمان]دن، جوزف و بنجامین، Naphtali، جد و Asher
[ترجمه گوگل]دن، یوسف و بنجامین، نافتلی، گاد و اشیر

8. Of the tribe of Gad, Geuel the son of Machi.
[ترجمه ترگمان]از قبیله of، پسر Machi است
[ترجمه گوگل]از قبیله گد، گوئول، پسر ماکی

9. If gad can give me another chance.
[ترجمه ترگمان] اگه بتونه یه شانس دیگه بهم بده
[ترجمه گوگل]اگر gad می تواند به من فرصتی دیگر بدهد

10. They gad about Europe a lot, going to expensive restaurants and shows.
[ترجمه ترگمان]آن ها در مورد اروپا زیاد صحبت می کنند، به رستوران ها و نمایش های گران قیمت می روند
[ترجمه گوگل]آنها در مورد اروپا زیاد می مانند، رفتن به رستوران های گران و نشان می دهد

11. All this done upon the gad!
[ترجمه ترگمان]همه این کارها را با این ور و آن ور کرده بود!
[ترجمه گوگل]همه اینها بر روی گندم انجام می شود!

12. He is always on the gad.
[ترجمه ترگمان]او همیشه با این ور و آن ور می رود
[ترجمه گوگل]او همیشه در جاده است

13. Acting for more than 20 years, GAD is the biggest agency of Brazil and Latin America in branding and design segment, with focus in brand construction and total management.
[ترجمه ترگمان]gad با تمرکز بیش از ۲۰ سال بزرگ ترین آژانس برزیل و آمریکای لاتین در بخش برندینگ و بخش طراحی با تمرکز بر روی ساخت برند و مدیریت کل است
[ترجمه گوگل]برای بیش از 20 سال فعالیت، GAD بزرگترین آژانس برزیل و آمریکای لاتین در بخش برند سازی و طراحی است که با ساخت و ساز برند و مدیریت کل تمرکز می کند

14. Let it go back into the gloaming and gad with a lot of longing.
[ترجمه ترگمان]بگذار دوباره به طرف تاریک وروشن غروب برگردد و با اشتیاق زیادی به این طرف و آن طرف برود
[ترجمه گوگل]اجازه دهید آن را به خشم و گد با بسیاری از اشتیاق به عقب بروید

A bunch of young men gadding about Tajrish square.

یک دسته جوان که در اطراف میدان تجریش ول می‌گشتند.



کلمات دیگر: