کلمه جو
صفحه اصلی

back of


معنی : در پشت
معانی دیگر : پشت سر

انگلیسی به فارسی

در پشت، پشت سر


مترادف و متضاد

در پشت (قید)
back of

جملات نمونه

1. Ill comes often on the back of worse.
[ترجمه ترگمان]بیشتر از همیشه بر می گردم
[ترجمه گوگل]من اغلب در پشت بدتر می آید

2. The back of my neck throbbed painfully.
[ترجمه ترگمان]گردنم به طرز دردناکی زق زق می کرد
[ترجمه گوگل]پشت گردن من دردناک است

3. He rubbed his forehead with the back of his hand.
[ترجمه ترگمان]با پشت دست پیشانی اش را مالید
[ترجمه گوگل]او پیشانی خود را با پشت دستش مالید

4. He draped his jacket over the back of the chair and sat down to eat.
[ترجمه ترگمان]کتش را روی پشتی صندلی انداخت و نشست تا چیزی بخورد
[ترجمه گوگل]او کت خود را روی پشت صندلی تزیین کرد و به غذا خوردن نشسته بود

5. Please check your answers with those in the back of the book.
[ترجمه ترگمان]لطفا جواب های تو رو با اون پشت کتاب چک کن
[ترجمه گوگل]لطفا پاسخ خود را با کسانی که در پشت کتاب هستند را بررسی کنید

6. He gummed the back of stamps.
[ترجمه ترگمان]اون پشت تمبر بود
[ترجمه گوگل]او پشت علامت های مهر و موم شده

7. Back of the breakwater the dredger was working.
[ترجمه ترگمان]دوباره به موج شکن تکیه داد و گفت: ((به قسمت عقب موج شکن اشاره کرد
[ترجمه گوگل]پشت شیب دار کاردگر بود

8. There was still a nagging doubt in the back of her mind.
[ترجمه ترگمان]هنوز شک و تردید نهفته در ذهنش وجود داشت
[ترجمه گوگل]هنوز هم در پشت ذهن او شک و تردید وجود دارد

9. Someone burped loudly at the back of the hall.
[ترجمه ترگمان]یک نفر با صدای بلند در پشت سرسرا صدای بلندی کشید
[ترجمه گوگل]کسی پشت سر تالار با صدای بلند صحبت کرد

10. Eight children were crammed into the back of the car.
[ترجمه ترگمان]هشت بچه در پشت اتومبیل جمع شده بودند
[ترجمه گوگل]هشت کودک در عقب خودرو چسبیده بودند

11. I grasped the cat by the back of its neck.
[ترجمه ترگمان]گربه را از پشت گردن گرفتم
[ترجمه گوگل]گربه را پشت گردنم گرفتم

12. He draped his coat over the back of the chair.
[ترجمه ترگمان]کتش را روی پشتی صندلی انداخت
[ترجمه گوگل]او کت خود را روی پشت صندلی گذاشت

13. The striker flicked the ball into the back of the net.
[ترجمه ترگمان]The توپ را به پشت تور انداخت
[ترجمه گوگل]مهاجم توپ را به عقب از شبکه خم کرد

14. His car was taken away on the back of a breakdown truck.
[ترجمه ترگمان]ماشینش رو از پشت یه کامیون خراب گرفته بودن
[ترجمه گوگل]ماشینش در پشت یک کامیون تخریب شده بود

15. The people at the back of the hall jeered the speaker.
[ترجمه ترگمان]مردم پشت سرسرا سخنران را مسخره می کردند
[ترجمه گوگل]مردم در پشت سالن سخنرانی را لرزاندند

پیشنهاد کاربران

از پشت سرش
پشت
قسمت پشتی
پشت یک جسم
( Znj )


کلمات دیگر: