کلمه جو
صفحه اصلی

qualifier


معنی : فرع اسم یا صفت، توصیف کننده، ملایم سازنده، کلمه توصیفی
معانی دیگر : (شخص یا چیز) واجد شرایط، سزنده، شایسته، به درد بخور، (مسابقه) برگزیده برای دور بعد، راه یافته به دوره ی بعد

انگلیسی به فارسی

ملایم سازنده، فرع اسم یا صفت، کلمه توصیفی


توصیف کننده


مقدماتی، فرع اسم یا صفت، توصیف کننده، ملایم سازنده، کلمه توصیفی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person or thing that qualifies, esp. to participate in a competition.

(2) تعریف: in grammar, a word such as an adjective or adverb, or a word group that modifies the meaning of another word or word group; modifier.

• modifier, word that modifies the meaning of another word (grammar); limiter, something that restricts; authorizer, trainer
a qualifier is a person or thing that qualifies for something, especially a person who is successful in the first part of a competition and qualifies for the main competition or the next round.
a qualifier is a race or competition that entrants must win or do well in so that they can progress to a more important race or competition.

مترادف و متضاد

فرع اسم یا صفت (اسم)
qualifier

توصیف کننده (اسم)
qualifier

ملایم سازنده (اسم)
qualifier

کلمه توصیفی (اسم)
qualifier

جملات نمونه

1. In 'the open door', 'open' is a qualifier, describing the door.
[ترجمه علی مرادی] در جمله 'درِباز"، کلمه باز یک موصوف، در را شرح می دهد.
[ترجمه ترگمان]در در باز، یک بازی انتخابی است و در را توصیف می کند
[ترجمه گوگل]در 'درب باز'، 'باز' ​​مقدماتی است، توصیف درب

2. Kenya's Robert Kibe was the fastest qualifier for the 800 metres final.
[ترجمه ترگمان]روبرت Kibe از کنیا سریع ترین گزینه انتخابی برای فینال ۸۰۰ متر بود
[ترجمه گوگل]رابرت کیب کنیا سریع ترین مقدماتی برای نهایی 800 متر بود

3. Scotland were ahead in their European championship qualifier in Iceland.
[ترجمه ترگمان]اسکاتلند در مسابقات انتخابی قهرمانی اروپا در ایسلند قرار داشت
[ترجمه گوگل]اسکاتلند در مقدماتی قهرمانی اروپا در ایسلند بود

4. Belgium and Italy are playing in tonight's qualifier.
[ترجمه ترگمان]بلژیک و ایتالیا در مسابقات انتخابی امشب بازی می کنند
[ترجمه گوگل]بلژیک و ایتالیا در رقابت های امشب بازی می کنند

5. He needs a high placing in today's qualifier to reach the final.
[ترجمه ترگمان]او برای رسیدن به مرحله نهایی به یک قرار گرفتن بالا نیاز دارد
[ترجمه گوگل]او برای رسیدن به فینال، نیاز به قرار گرفتن در رقابت های امروز دارد

6. The U. S. beat Panama in the Olympic soccer qualifier.
[ترجمه ترگمان]U اس پاناما را در مسابقات انتخابی فوتبال المپیک شکست داد
[ترجمه گوگل]U S پاناما را در مسابقات المپیک فوتبال المپیک شکست داد

7. Ramoz is a qualifier for the National Rodeo Finals.
[ترجمه ترگمان]Ramoz یک مسابقه انتخابی برای جام ملی Rodeo است
[ترجمه گوگل]راموز برای اولین مسابقات ملی مسابقات Rodeo است

8. The Masters qualifier will be played on the morning of the opening day.
[ترجمه ترگمان]مسابقات انتخابی استادان در صبح روز افتتاحیه انجام خواهند شد
[ترجمه گوگل]مقدماتی کارشناسی ارشد در صبح روز بازپخش برگزار خواهد شد

9. This is determined by the low level qualifier on the Host Data Set name, as defined previously in Figure
[ترجمه ترگمان]این مساله توسط تعیین سطح پایین مقدماتی روی نام میزبان داده میزبان تعیین می شود، همانطور که قبلا در شکل تعریف شده است
[ترجمه گوگل]این توسط مقیاس سطح پایین در نام میزبان داده ها تعیین می شود، همانطور که قبلا در شکل مشخص شده است

10. Collection of declared namespaces and qualifier strings declared by this schema.
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از namespaces های اعلام شده و رشته های مقدماتی که توسط این طرح اعلام شده اند
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از نام ها و رشته های واجد شرایط اعلام شده توسط این طرح

11. Andriy Shevchenko has only one qualifier. Ukraine take on Georgia in Kiev on Wednesday September 6 th.
[ترجمه ترگمان]آندری شوچنکو تنها یک مسابقه انتخابی دارد اکراین روز چهارشنبه ۶ سپتامبر در کیف به مصاف گرجستان می رود
[ترجمه گوگل]آندری شوچنکو تنها یک امتیاز دارد اوکراین در گرجستان در کیف در تاریخ چهارشنبه 6 سپتامبر است

12. Cannot specify a find qualifier for names without specifying a name.
[ترجمه ترگمان]نمی توان یک یافته انتخابی برای نام ها را بدون مشخص کردن یک نام مشخص کرد
[ترجمه گوگل]نمیتوان یک تعریف پیدا کرد برای نام بدون مشخص کردن یک نام

13. Concentrating switching function qualifier. Right - click for expanding switching function.
[ترجمه ترگمان]۳ ۲ راست - برای گسترش تابع سوئیچ کلیک کنید
[ترجمه گوگل]تعریف تابع تعویض تابع برای گسترش قابلیت تغییر سوئیچ راست کلیک کنید

14. A qualifier can be used to denote a specific type of requirement, e. g. product requirement, quality management requirement, customer requirement.
[ترجمه ترگمان]یک بازی انتخابی می تواند برای نشان دادن نوع خاصی از نیازمندی ها به کار رود گرم نیازمندی های محصول، نیاز به مدیریت کیفیت، نیازهای مشتری
[ترجمه گوگل]برای مشخص کردن نوع خاصی از الزامات، می توان از تعریف استفاده کرد e g نیاز به محصول، نیاز به مدیریت کیفیت، نیاز مشتری

پیشنهاد کاربران

ملایم سازنده، فرع اسم یا صفت، کلمه توصیفی، توصیف کننده

بازی تعیین کننده

بازیِ انتخابی

تعیین کننده

در فوتبال مقدماتی گویند. برای مثال مقدماتی جام جهانی و . . .

کیفیت سنج


کلمات دیگر: