کلمه جو
صفحه اصلی

saber


معنی : شمشیر، قداره، شمشیر بلند نظامی، با شمشیر زدن، با شمشیر کشتن
معانی دیگر : شمشیر (بلند و کمی خمیده - ویژه ی سواره نظام)، با شمشیر زدن یا کشتن، sabre شمشیر بلند نظامی

انگلیسی به فارسی

( sabre ) شمشیر بلند نظامی، باشمشیر زدن، باشمشیرکشتن


صابر، شمشیر، شمشیر بلند نظامی، قداره، با شمشیر زدن، با شمشیر کشتن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a heavy sword, often slightly curved, with one sharp edge.

(2) تعریف: a dueling or fencing sword with a cup-shaped hand guard and a two-edged blade.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sabers, sabering, sabered
• : تعریف: to strike or injure with a saber.

• curved single-edged sword; (fencing) foil, double-edged sword with a blunt tip (also sabre)
strike or stab with a saber (also sabre)

مترادف و متضاد

شمشیر (اسم)
blade, sword, steel, bilbo, saber, scimitar, knife, bolo, spit

قداره (اسم)
sword, saber, bolo, broadsword, falchion, sabre

شمشیر بلند نظامی (اسم)
saber, sabre

با شمشیر زدن (فعل)
saber, sabre

با شمشیر کشتن (فعل)
saber, sabre

جملات نمونه

1. The warrior wears a saber at the waist.
[ترجمه ترگمان]جنگجو یک شمشیر به کمرش می زند
[ترجمه گوگل]جنگجو یک دور کمر را می پوشاند

2. In saber fencing, a hit may be made with the point ' the cutting edge, or the forward third of the back edge.
[ترجمه ترگمان]در شمشیربازی، ممکن است با نوک لبه برشی و یا لبه جلو لبه عقب زده شود
[ترجمه گوگل]در شمشیربازی، یک ضربه ممکن است با نقطه 'لبه برش یا سومین قسمت جلو لبه پشتی ایجاد شود'

3. Those guys put the Saber - Tooth Brothers in the hospital yesterday!
[ترجمه ترگمان]! اون آدما دیروز انجمن دندان دندان رو گذاشتن تو بیمارستان
[ترجمه گوگل]این بچه ها دیروز برادران سابر دندان را در بیمارستان گذاشتند!

4. As a response we're saber rattling with our Naval muscle in the south China Sea and Korean Peninsula.
[ترجمه ترگمان]در پاسخ، ما در دریای چین، دریای چین و شبه جزیره کره، muscle را به صدا در می آوریم
[ترجمه گوگل]به عنوان یک پاسخ، ما با عضله دریایی ما در دریای چین جنوبی و شبه جزیره کره ای سر و صدا زدیم

5. Conclusion Saber sheath trachea is a sign of rather severe COPD.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری این نای یک نشانه از COPD است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری تراشه کتف سابر نشانه ای از COPD نسبتا شدید است

6. A saber saw can accomplish the task, but a spiral blade moves the panel in any direction while cutting. This is especially helpful when navigating many small arcs and curves.
[ترجمه ترگمان]شمشیری که دیده می شود می تواند کار را به انجام برساند، اما تیغه مارپیچی از هر جهت تابلو را به هنگام برش حرکت می دهد این کار به خصوص در زمانی مفید است که چند قوس و منحنی کوچک را هدایت کنید
[ترجمه گوگل]اره صابر می تواند این کار را انجام دهد، اما تیغه مارپیچی در هر جهت در هر برش می تواند پانل را حرکت دهد این بسیار مفید است در هنگام مرور بسیاری از قوس های کوچک و منحنی

7. I have a saber from " Episode III. "
[ترجمه ترگمان]شمشیر \"قسمت سوم\" را دارم
[ترجمه گوگل]من یک قسمت از قسمت 'قسمت سوم' دارم '

8. In foil and saber, only the attacking fencer can score a point.
[ترجمه ترگمان]در خنثی کردن شمشیر فقط دسته شمشیر مهاجم می تواند امتیاز کسب کند
[ترجمه گوگل]در فویل و شمشیر، تنها شمشیر حمله می تواند نقطه ای را به دست آورد

9. How about this: do you keep a saber on your farm?
[ترجمه ترگمان]نظرت در مورد این چیه؟ تو یه شمشیر روی مزرعه خودت نگه می داری؟
[ترجمه گوگل]چگونه در مورد این شما یک خرگوش را در مزرعه خود نگه دارید؟

10. C ? ? mo puede saber cuan oscuro est á un espacio determinado?
[ترجمه ترگمان]سی؟ شمشیر mo cuan oscuro a است؟
[ترجمه گوگل]سی ؟ mo puede saber cuan oscuro est � un espacio determinado؟

11. The saber hums and scintillates with a distinct sound.
[ترجمه ترگمان]شمشیر از صدا در می آید و با صدای متمایزی برخورد می کند
[ترجمه گوگل]صدای شتر و صدای متمایز را می بیند

12. Team Saber instinctively dropped to a crouch. Ash pulled his sidearm.
[ترجمه ترگمان]تیم Saber به طور غریزی خم شد و قوز کرد اش اسلحه کمری خود را کشید
[ترجمه گوگل]تیم Sabre به طور غریزی به یک سوار افتاد خاکستر پیچش زد

13. Ash motioned for Saber to move out.
[ترجمه ترگمان]اش به for اشاره کرد که برود
[ترجمه گوگل]خاکستر برای سابر حرکت کرد

14. Star Saber and his elite guard defeat Magmatron's inner circle. The rebellion is crushed.
[ترجمه ترگمان]ستاره صابر و گارد برجسته او حلقه داخلی Magmatron را شکست دادند شورش درهم شکسته شده است
[ترجمه گوگل]ستاره سابر و محافظ نخبگان خود شکست دیمر Magmatron درونی شورش شکننده است

15. I use a heavy saber in fencing.
[ترجمه ترگمان]من شمشیر سنگین در شمشیربازی دارم
[ترجمه گوگل]من از یک شمشیر سنگین در شمشیر استفاده می کنم

پیشنهاد کاربران

اسم یکی از رشته های ورزش شمشیر بازی

سابر ، /saubr/

از دم شمشیر گذرانیدن ؛ کشتن به شمشیر.

شمشیر

– He used a heavy saber in fencing
– The warrior wears a saber at the waist

saber ( ورزش ) ==واژه بیگانه: saberواژه مصوب: شمشیر زِبَرتنتعریف: شمشیری سبک با تیغة مثلثی تخت و نوک کند که دکمة فشار ندارد و امتیازات در صورتی ثبت می شود که شمشیر با پهلو و نوک تیغه و در محدودة امتیازی بالاتنه، شامل تنه و دست ها و سر وارد شود==saber ( ورزش ) ==واژه بیگانه: saberواژه مصوب: شمشیر زِبَرتنتعریف: شمشیری سبک با تیغة مثلثی تخت و نوک کند که دکمة فشار ندارد و امتیازات در صورتی ثبت می شود که شمشیر با پهلو و نوک تیغه و در محدودة امتیازی بالاتنه، شامل تنه و دست ها و سر وارد شود==saber ( ورزش )
واژه مصوب: شمشیر زِبَرتن
تعریف: شمشیری سبک با تیغة مثلثی تخت و نوک کند که دکمة فشار ندارد و امتیازات در صورتی ثبت می شود که شمشیر با پهلو و نوک تیغه و در محدودة امتیازی بالاتنه، شامل تنه و دست ها و سر وارد شود


کلمات دیگر: