1. stealing candles from a shrine is a sacrilege
دزدیدن شمع از حرم،حرمت شکنی است.
2. It is sacrilege to steal a crucifix from an altar.
[ترجمه ترگمان]این توهین به مقدسات است که صلیب را از محراب بدزدی
[ترجمه گوگل]این مقدس است که یک مصلوب شدن را از یک محراب به سرقت می برد
3. It would be a sacrilege to put a neon sign on that beautiful old building.
[ترجمه ترگمان]اگر یک تابلوی نئون در آن ساختمان قدیمی زیبا نصب شود، یک توهین به مقدسات بود
[ترجمه گوگل]این یک مقدس است که علامت نئون را بر روی این ساختمان قدیمی زیبا قرار دهیم
4. It is a sacrilege to offend democracy.
[ترجمه ترگمان]توهین به دموکراسی یک توهین به مقدسات است
[ترجمه گوگل]این مقدس است که دموکراسی را مجرمانه کند
5. It's sacrilege to even think of destroying that lovely building.
[ترجمه ترگمان]حتی فکر خراب کردن آن ساختمان زیبا به مقدسات توهین به مقدسات است
[ترجمه گوگل]این مقدس است که حتی فکر می کنم از بین بردن این ساختمان دوست داشتنی
6. The cult of the Roman emperor was sacrilege to Jews and Christians.
[ترجمه ترگمان]پرستش امپراتور روم به یهودیان و مسیحیان توهین کرد
[ترجمه گوگل]فرقه امپراتور روم مقدس یهودیان و مسیحیان بود
7. For their sacrilege, they were dispersed with guns and teargas, and three campuses were closed.
[ترجمه ترگمان]به خاطر توهین به مقدسات، آن ها با تفنگ و گاز اشک آور پراکنده شدند و سه زمین تا زمین بسته شد
[ترجمه گوگل]برای مقدس آنها، آنها با اسلحه و تیرها پراکنده شدند و سه محوطه دانشگاه بسته شدند
8. Putting them to any secular use was considered sacrilege and was punishable by death.
[ترجمه ترگمان]قرار دادن آن ها به هر کاربری سکولار، توهین به مقدسات تلقی می شد و از سوی مرگ قابل مجازات بود
[ترجمه گوگل]قرار دادن آنها در هر گونه استفاده از سکولار مقدس در نظر گرفته شد و با مرگ مجازات شد
9. This is not the sacrilege some have made it out to be.
[ترجمه ترگمان]این بی احترامی به مقدسات نیست
[ترجمه گوگل]این مقدس نیست که برخی آن را ساخته اند
10. It seemed a kind of sacrilege thus to arrange it and pull it about.
[ترجمه ترگمان]چنین به نظر می رسید که چنین ترتیب دادن آن را نوعی توهین به مقدسات تلقی می کند
[ترجمه گوگل]به این ترتیب یک نوع فسقل به نظر می رسید که آن را ترتیب دهد و آن را بکشاند
11. Which, at the risk of uttering sacrilege, may not be such a bad thing.
[ترجمه ترگمان]که اگر به خاطر توهین به مقدسات توهین به مقدسات شود، ممکن است چنین چیز بدی نباشد
[ترجمه گوگل]کدام یک، در معرض خطر مقدس، ممکن است چنین چیز بدی نباشد
12. Sending a guest away with no food is sacrilege to my mother.
[ترجمه ترگمان]فرستادن یک مهمان با هیچ غذایی به مادرم توهین نمی کند
[ترجمه گوگل]فرستادن یک مهمان بدون مواد غذایی به مادر من مقدس است
13. Morgan had committed a kind of sacrilege in dissolving all these hallowed dogmas into thin air.
[ترجمه ترگمان]مورگان همه این dogmas مقدس را در هوای رقیق از هم گسست
[ترجمه گوگل]مورگان مرتکب جریمه ای شد تا تمام این dogmas های مقدس را در هوا نابود کند
14. Inaccurate representation of the holy is the greatest sacrilege against the holy.
[ترجمه ترگمان]تفسیر Inaccurate از این مقدس، بزرگ ترین توهین به مقدسات است
[ترجمه گوگل]نمایش نادرست مقدس بزرگترین مقدس علیه مقدس است