1. The President will take the oath of office tomorrow.
فردا رئیس جمهور سوگند اداری می خورد
2. In court, the witness took an oath that he would tell the whole truth.
شاهد در دادگاه سوگند یاد کرد که حقیقت محض را بگوید
3. When Terry discovered that he had been abandoned, he let out an angry oath.
وقتی تری فهمید که او را ترک کرده اند از روی عصبانیت دشنام داد
4. an oath of friendship
سوگند دوستی
5. this oath binds you to secrecy
این سوگند شما را مقید به رازداری می کند.
6. under oath
قسم خورده،(در دادگاه) با قید سوگند
7. take an oath
رسما عهد کردن،سوگند خوردن،قسم خوردن
8. they took the oath of allegiance to the flag
آنان سوگند وفاداری به پرچم را ادا کردند.
9. to take an oath
قسم خوردن
10. to testify under oath
گواهی دادن با قید سوگند
11. he took a solemn oath on the bible
از صمیم قلب به انجیل قسم خورد.
12. the administration of an oath
اجرای (مراسم) سوگند
13. the chaplain adiministered the oath to the cadets
قاضی عسکر مراسم سوگند دانشجویان دانشکده ی افسری را انجام داد.
14. the old man frowned and spat out an oath
پیرمرد اخم کرد و فحش داد.
15. All members had to swear a solemn oath never to reveal the secrets of the organization.
[ترجمه ترگمان]تمام اعضای انجمن سوگند خوردند که سوگند یاد کنند که اسرار سازمان را فاش نکنند
[ترجمه گوگل]همه اعضا مجبور به قعرنشین شدن هرگز نبوده اند تا اسرار سازمان را افشا کنند
16. I have sworn an oath of loyalty to the monarchy.
[ترجمه ترگمان]من سوگند وفاداری به سلطنت سوگند یاد کرده ام
[ترجمه گوگل]من سوگند به وفاداری به سلطنت دادم
17. You are bound by oath to tell the truth.
[ترجمه ترگمان]شما سوگند یاد می کنید که حقیقت را بگویید
[ترجمه گوگل]شما حقیقتا به سوگند متهم می شوید
18. There is a standard form of oath used in lawcourts.
[ترجمه ترگمان]یک نوع استاندارد از سوگندی که در lawcourts استفاده می شود وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک فرم استاندارد سوگند مورد استفاده در پرونده های قانونی وجود دارد
19. Time will abandon those funny oath, until we also agree.
[ترجمه ترگمان]زمان آن سوگندی خنده دار را رها می کند، تا زمانی که ما هم توافق کنیم
[ترجمه گوگل]زمان این سوگند خنده دار را رها می کنیم، تا زمانی که ما نیز موافق باشیم
20. They swore an oath of loyalty to the country.
[ترجمه ترگمان]آن ها سوگند وفاداری به کشور سوگند خوردند
[ترجمه گوگل]آنها سوگند به وفاداری به کشور سوگند یاد کردند
21. He often rips out an oath when he gets angry.
[ترجمه ترگمان]او اغلب وقتی عصبانی می شود سوگند یاد می کند
[ترجمه گوگل]او اغلب هنگامی که عصبانی می شود سوگند یاد می کند
22. She testified under oath that the defendant was innocent.
[ترجمه ترگمان]او شهادت داده بود که متهم بی گناه است
[ترجمه گوگل]او تحت سوگند می گوید متهم بیگناه است