کلمه جو
صفحه اصلی

abbey


معنی : صومعه، کلیسا، خانقاه، دیر، نامکلیسای وست مینستر
معانی دیگر : کلیسای صومعه، کلیسای وابسته به صومعه، راهبان یا راهبه های صومعه، نام کلیسای وست مینستر westminster

انگلیسی به فارسی

دیر، صومعه، خانقاه، کلیسا، نام کلیسای وستمینستر( Westminster )


ابی، صومعه، کلیسا، خانقاه، دیر، نامکلیسای وست مینستر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a monastery or convent, or the buildings that compose it.
مترادف: cloister, monastery, priory
مشابه: convent, friary, nunnery, seminary

• monastery administered by an abbot; church belonging to a monastery
an abbey is a church with buildings attached to it in which monks or nuns live.

مترادف و متضاد

صومعه (اسم)
abbey, monastery, convent, nunnery, cloister, friary, minster

کلیسا (اسم)
abbey, church, kirk, bethel

خانقاه (اسم)
abbey, monastery, convent, friary, house, inhabitation

دیر (اسم)
abbey, monastery, convent, cloister

نام کلیسای وست مینستر (اسم)
abbey

building that houses monks, nuns, or priests; church


Synonyms: cloister, convent, friary, ministry, monastery, nunnery, priory, temple


جملات نمونه

1. a white abbey
کلیسای سفید پوشان

2. she was buried in the abbey
او را در کلیسای صومعه دفن کردند.

3. We glimpsed the ruined abbey from the windows of the train.
[ترجمه حسین] ما از پینجره ی قطار به کلیسای ویران ده نگاه انداختیم
[ترجمه ترگمان]ما آن کلیسای ویران را از پنجره قطار در نظر گرفتیم
[ترجمه گوگل]ما از اقیانوس قطار از بین رفته ابی نگاه کردیم

4. We were going to a concert in Bath Abbey.
[ترجمه ترگمان]می خواستیم به یک کنسرت در بث برویم
[ترجمه گوگل]ما به یک کنسرت در Bath Abbey رفتیم

5. Then he came to a white abbey.
[ترجمه ترگمان]بعد به یک صومعه سفید آمد
[ترجمه گوگل]سپس او به یک کابین سفید آمد

6. The great gates of the abbey were shut fast.
[ترجمه ترگمان]دروازه های بزرگ کلیسا به سرعت بسته شد
[ترجمه گوگل]دروازه های بزرگ کبوتر به سرعت بسته شد

7. The abbey walls gleamed golden in the light of the setting sun.
[ترجمه ترگمان]دیواره ای صومعه در نور خورشید غروب طلایی می درخشیدند
[ترجمه گوگل]دیوارهای حیاط خلوت با نور خورشید درخشیدند

8. The Abbey bell tolled for those killed in the war.
[ترجمه ترگمان]ناقوس کلیسای ابی برای کسانی که در جنگ کشته شدند به صدا درآمد
[ترجمه گوگل]زنگ ابی برای کسانی که در جنگ کشته شدند داد زدند

9. We tried to visit the Abbey but were put off by the queues.
[ترجمه ترگمان]ما سعی کردیم از ابی بازدید کنیم، اما از صف بیرون رفتیم
[ترجمه گوگل]ما سعی کردیم از کبوتر دیدن کنیم اما از صف خارج شدیم

10. The queen was enthroned in an ancient abbey.
[ترجمه ترگمان]ملکه در یک صومعه قدیمی تاج بر تخت نشسته بود
[ترجمه گوگل]ملکه در یک خیابان قدیم به سر می برد

11. The abbey had been plundered of its valuables.
[ترجمه ترگمان]کلیسا اشیا گران بهای آن را غارت کرده بود
[ترجمه گوگل]عبای از ارزشهای آن غرق شده است

12. The abbey is now a ruin.
[ترجمه ترگمان]صومعه اکنون ویرانه است
[ترجمه گوگل]عبث اکنون خراب شده است

13. The town's fame rests on its beautiful 14th-century abbey.
[ترجمه ترگمان]شهرت این شهر در صومعه زیبای قرن چهاردهم آن است
[ترجمه گوگل]شهر شهرت بر زیبایی قرن چهارم قرن استوار است

14. The Westminster Abbey entombs many great men.
[ترجمه ترگمان]کلیسای وستمینستر بسیاری از مردان بزرگ را نابود کرد
[ترجمه گوگل]ایبای وست مینستر بسیاری از مردان عالی را وارد می کند

15. The monks of Ettal keep the abbey in good repair.
[ترجمه ترگمان]The of صومعه را به خوبی نگهداری می کنند
[ترجمه گوگل]راهبان Ettal نگه داشتن عبادت در تعمیر خوب است

Westminster Abbey

کلیسای وستمینستر (در لندن)


She was buried in the abbey.

او را در کلیسای صومعه دفن کردند.


پیشنهاد کاربران

A building where religious men or women

خانه و مکان زندگی افراد تارک از دنیا

صومعه، دیر، رهبانگاه

صومعه
خانقاه

کلیسای جامع

کلیسا . صومعه

کلیسل


کلمات دیگر: