1. I became her assistant and general factotum.
[ترجمه محبوب] من دستیار و همه کاره او شدم
[ترجمه ترگمان]من دستیار اون و ژنرال factotum شدم
[ترجمه گوگل]من دستیار او و به طور کلی به عنوان معلم شد
2. She was a general factotum at the restaurant - washing dishes, cleaning the floors and polishing the furniture.
[ترجمه ترگمان]او یک factotum عمومی در غذاهای رستوران، تمیز کردن زمین و تمیز کردن مبلمان بود
[ترجمه گوگل]او رستوران معمولی بود - شستشو ظروف، تمیز کردن کف و پرداخت مبلمان
3. He was Dersingham's factotum, if you get me.
[ترجمه ترگمان]اگه منو گیر بیاری اون آدم همه کاره was
[ترجمه گوگل]اگر شما را به من بسپارید، او دورتموند بود
4. We need a factotum to take care of the workshop.
[ترجمه ترگمان]ما یه نفر رو لازم داریم که از کارگاه مراقبت کنه
[ترجمه گوگل]ما برای انجام این کارگاه نیاز داریم
5. Factotum initial: An initial letter surrounded by ornamentation, and can thus be variously patterned to match the content of the text.
[ترجمه ترگمان]factotum اولیه: یک حرف اولیه که توسط زیور آلات احاطه شده است و می تواند به طرق مختلف الگوی متفاوتی برای مطابقت با محتوای متن داشته باشد
[ترجمه گوگل]Factotum initial: یک حرف اول که توسط تزئین احاطه شده است و بنابراین می تواند متناسب با محتوای متن متنوع باشد
6. If you wanted to be nice about it, you would call him a factotum.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواستید در این مورد خوب صحبت کنید، شما او را یک آدم همه کاره صدا می کنید
[ترجمه گوگل]اگر شما می خواستید در مورد آن خوب باشید، می توانید با او تماس بگیرید