1. nark it
(انگلیس - خودمانی) بس کردن،سکوت کردن،دم فروبستن
2. I was a bit narked by David's comment.
[ترجمه ترگمان] من یه کم تحت تاثیر نظر دیوید بودم
[ترجمه گوگل]من کمی از نظر داوید ناراحت شدم
3. He was narked to steal his neighbour's pet.
[ترجمه علی] او از دزدیدن حیوان خانگی همسایه اش خبر داشت
[ترجمه ترگمان]می خواست حیوان همسایه خود را بدزدد
[ترجمه گوگل]او به حیوان خانگی همسایه خود سرقت کرد
4. There's no need to get narked about it!
[ترجمه ترگمان]لازم نیست در موردش حرف بزنیم
[ترجمه گوگل]هیچ نیازی نیست که در مورد آن بجنگید
5. He's probably narked because he didn't see the ad himself.
[ترجمه ترگمان]احتمالا به خاطر این بود که خودش آگهی را ندیده بود
[ترجمه گوگل]او احتمالا دچار مشاجره شده است زیرا او خودش را نمی بیند
6. I narked at his not telling me the news about promotion.
[ترجمه ترگمان]به او گفتم که این خبر را در مورد ترفیع او به من نگفته است
[ترجمه گوگل]من از او خواسته بود که اخبار مربوط به ارتقاء را به من نگوید
7. I could see he was getting narked with me.
[ترجمه ترگمان]می توانستم ببینم که دارد با من حرف می زند
[ترجمه گوگل]من می توانستم ببینم که او با من مخالفت کرده است
8. It's no use always narking.
[ترجمه ترگمان]هیچ فایده ای ندا ره
[ترجمه گوگل]همیشه استفاده از آن همیشه سخت است
9. And Davis wondered why Allen was getting narked.
[ترجمه ترگمان]و دیویس در عجب بود که چرا الن دارد narked می شود
[ترجمه گوگل]و دیویس تعجب می کرد که چرا آلن مشغول خوردن بود
10. His remarks narked me.
[ترجمه ترگمان]سخنان او به من گوش می داد
[ترجمه گوگل]اظهارات او من را متزلزل کرد
11. Nursing quality is an important nark to measure hospital medical service quality. It ' s also an epitome ofthe level of whole hospital quality.
[ترجمه ترگمان]کیفیت پرستاری یک nark مهم برای اندازه گیری کیفیت خدمات پزشکی بیمارستان است همچنین خلاصه ای از سطح کیفیت بیمارستان است
[ترجمه گوگل]کیفیت پرستاری یک شاخص مهم برای اندازه گیری کیفیت خدمات درمانی بیمارستان است این نیز یک سطح از کیفیت کلی بیمارستان است
12. A nark cant keep something in dark.
[ترجمه ترگمان]A نمیتونه چیزی رو تو تاریکی نگه داره
[ترجمه گوگل]یک نفر نمی تواند چیزی را در تاریکی نگه دارد
13. It's just a little below the full nark. It'll take about a quart.
[ترجمه ترگمان]فقط کمی پایین تر از nark است در حدود یک لیتر جا دارد
[ترجمه گوگل]این فقط کمی کمتر از عفونت کامل است این حدود یک چهارم می شود
14. It's just a little below the full nark.
[ترجمه ترگمان]فقط کمی پایین تر از nark است
[ترجمه گوگل]این فقط کمی کمتر از عفونت کامل است
15. Fred is a nark. He squealed.
[ترجمه ترگمان]فرد nark است او جیغ کشید
[ترجمه گوگل]فرد یک داره او پیچید