کلمه جو
صفحه اصلی

earful


معنی : بازگوی خبر
معانی دیگر : (عامیانه) گفتنی بسیار، سیلی از شایعات و اخبار، خبر تکان دهنده، خبرچین

انگلیسی به فارسی

بازگوی خبر، خبرچین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) a great amount of spoken information or gossip, sometimes of a startling sort.

(2) تعریف: a scolding lecture or harangue.

- I gave him an earful about his recent behavior.
[ترجمه مهدیس زورورز] من به او درمورد رفتار اخیرش گوشزد کردم
[ترجمه ترگمان] من بهش یه خبر از رفتار اخیرش دادم
[ترجمه گوگل] من به او در مورد رفتار اخیرش گوش فرا دادم

• large amount of unasked for advice or information, gossip; reprimand, scolding
if you say that you gave someone an earful, you mean that you spoke angrily to them for quite a long time; an informal word.

مترادف و متضاد

بازگوی خبر (اسم)
earful

جملات نمونه

1. the probers got an earful
بررسی کنندگان،شایعات زیادی شنیدند.

2. They can expect an earful on what the slump is doing economically.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند انتظار داشته باشند که رکود اقتصادی از نظر اقتصادی انجام شود
[ترجمه گوگل]آنها می توانند انتظار داشته باشند در مورد آنچه که از دست رفتن اقتصادی انجام می شود، استفاده شود

3. I bet Sue gave you an earful when you got home.
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم که سو وقتی به خو نه اومدی به تو خبر داده
[ترجمه گوگل]من شرط می بندم سو وقتی به خانه رسید به شما گوش می داد

4. He gave me a real earful about being late so often.
[ترجمه ترگمان]اون به من خبر داد که دیر یا زود دیر میشه
[ترجمه گوگل]او اغلب به خاطر دیرکردن او به من احتیاج داشت

5. The chancellor got an earful when he asked the students for feedback.
[ترجمه ترگمان]رئیس دانشگاه هنگامی که از دانشجویان برای بازخورد سوال کرد، یک earful دریافت کرد
[ترجمه گوگل]وقتی از دانش آموزان برای بازخورد خواسته شد، صدراعظم صبور بود

6. Now, Fisher figures he's just another Laker an earful from Utah fans.
[ترجمه ترگمان]اکنون، فیشر ارقام دیگری را از هواداران یوتا کسب می کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، چهره های فیشر او فقط یکی دیگر از Laker گوش از طرفداران یوتا است

7. I've got quite an earful of her chatter.
[ترجمه ترگمان]من از حرف های او خبر دارم
[ترجمه گوگل]من کاملا از گوشه ای از سخنرانی او برخوردارم

8. FEMA leaders are getting an earful from Congress.
[ترجمه ترگمان]رهبران آژانس مدیریت بحران فدرال از کنگره دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]رهبران FEMA از کنگره در حال گوش دادن هستند

9. I heard an earful of gossip today.
[ترجمه ترگمان] امروز یه خبر از شایعات شنیدم
[ترجمه گوگل]امروز شنیده ام شنیدم

10. I can give you an earful about this election.
[ترجمه ترگمان]من می توانم در مورد این انتخابات به شما هشدار بدهم
[ترجمه گوگل]من می توانم به شما در مورد این انتخابات گوش فرا دهم

11. He gave me an earful of complaints about his new boss.
[ترجمه ترگمان]اون از رئیس جدیدش شکایت کرده
[ترجمه گوگل]او به من شکایات زیادی در مورد رئیس جدیدش داد

12. I've had an earful of his griping.
[ترجمه ترگمان]من از این کار خبر دارم
[ترجمه گوگل]من یک گوشه از گریپ فروت داشته ام

13. My wife gave me an earful of things I'm doing wrong.
[ترجمه ترگمان]زنم به من خبر داده که دارم اشتباه می کنم
[ترجمه گوگل]همسر من به من گوشه ای از چیزهایی که من مرتکب اشتباه می کردم

14. She gave me an earful about her husband's infidelities.
[ترجمه ترگمان]اون بهم خبر خیانت شوهرش رو داد
[ترجمه گوگل]او در مورد اعتقادات شوهرش به من گوش داد

The probers got an earful.

بررسی‌کنندگان، شایعات زیادی شنیدند.



کلمات دیگر: