کلمه جو
صفحه اصلی

backer


معنی : پشتیبان، حامی، نگهدار، باربر
معانی دیگر : کسی که دراجرای نقشه ای کمک میکند، حمال

انگلیسی به فارسی

نگهدار، پشتیبان، حامی، کسی که در اجرای نقشه‌ای کمک می‌کند ، حمال، باربر


پشتیبان، حامی، نگهدار، باربر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: someone who supports or gives time or money to a business, a cause, or the like.
مترادف: advocate, patron, supporter
مشابه: adherent, champion, friend, investor, promoter, proponent, sponsor, underwriter

- a backer of free elections
[ترجمه ترگمان] یکی از حامیان انتخابات آزاد
[ترجمه گوگل] یک پشتیبان از انتخابات آزاد است
- the film's financial backers
[ترجمه ترگمان] حامیان مالی فیلم
[ترجمه گوگل] پشتیبان مالی فیلم

• supporter, parlayer; (slang) investor
a backer is someone who gives support or financial help to a person or project.

مترادف و متضاد

supporter


پشتیبان (اسم)
abutment, backup, supporter, protector, guardian, patron, backer, prop, buttress, savior

حامی (اسم)
supporter, protector, patron, sponsor, actor, advocate, partisan, backer, shield, booster, bulwark, vindicator, partizan

نگهدار (اسم)
supporter, protector, patron, backer, prop, keeper, guard, curator, stanchion, depositary, looker, watchdog

باربر (اسم)
backer, porter, coolie

Synonyms: advocate, ally, angel, benefactor, champion, endorser, follower, grubstaker, meal ticket, money, patron, promoter, protagonist, sponsor, staker, underwriter, well-wisher


Antonyms: antagonist, opponent, opposer


جملات نمونه

1. The band was financed by a mystery backer.
[ترجمه ترگمان]این گروه توسط یک حامی مرموز تامین مالی شد
[ترجمه گوگل]این گروه توسط یک پشتیبان رمز و راز تامین می شود

2. I was looking for a backer to assist me in the attempted buy-out.
[ترجمه ترگمان]من داشتم دنبال یه پشتیبان می گشتم که به من کمک کنه تا در تلاش برای خرید به من کمک کنه
[ترجمه گوگل]من به دنبال یک پشتیبان برای کمک به من در تلاش برای خرید

3. He is a heavy backer and advisor to Governor Bill Clinton, front-runner for the Democrats' presidential nomination.
[ترجمه ترگمان]او یکی از حامیان سنگین و مشاور رئیس جمهور بیل کلینتون، پیشتاز انتخابات ریاست جمهوری دموکرات ها است
[ترجمه گوگل]او پشتیبان سخت و مشاور فرماندار بیل کلینتون، پیشگام در انتخابات ریاست جمهوری دموکراتها است

4. Melling claims he has linked up with a backer who will help finance production of the Nemesis.
[ترجمه ترگمان]وی ادعا می کند که او با یک حامی که به تامین مالی تولید ناخالص ملی کمک خواهد کرد، ارتباط داشته است
[ترجمه گوگل]ادعای Melling او با یک پشتیبان مرتبط است که به تامین مالی تولید Nemesis کمک خواهد کرد

5. Insured bonds carry a pledge from a private backer to pay interest and principal on the bonds if the issuer defaults.
[ترجمه ترگمان]در صورت عدم پرداخت بدهی صادر کننده، اوراق قرضه از یک حامی خصوصی برای پرداخت بهره و موکل بر اوراق قرضه استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]اوراق قرضه بیمه تعهد از یک پشتیبان خصوصی را به پرداخت وام و اصل در اوراق قرضه اگر پیشفرض صادر کننده

6. Also a Wine backer like CrossOver, ReactOS is an attempt to create a fully Windows compatible operating system based on much of the work already done in Wine.
[ترجمه ترگمان]همچنین این اقدام تلاشی برای ایجاد یک سیستم عامل سازگار با ویندوز کامل براساس بسیاری از کاره ای انجام شده در واین است
[ترجمه گوگل]همچنین یک پشتیبان شراب مانند CrossOver، ReactOS تلاش برای ایجاد یک سیستم عامل سازگار به طور کامل ویندوز بر اساس بسیاری از کار در حال حاضر در شراب انجام شده است

7. The State Department was an enthusiastic backer of the visit.
[ترجمه ترگمان]وزارت امور خارجه یکی از حامیان مشتاق این دیدار بود
[ترجمه گوگل]وزارت امور خارجه طرفدار این بازدید بود

8. I was hoping for a backer, but the project was too chancy.
[ترجمه ترگمان]من به دنبال یک حامی بودم، اما پروژه بیش از حد خطرناک بود
[ترجمه گوگل]من امیدوار بودم که یک پشتیبان، اما این پروژه خیلی شگفت انگیز بود

9. I acted in the capacity of backer, or best man, to the bride groom.
[ترجمه ترگمان]من به عنوان یک کارمند، یا بهترین مرد، به داماد عروس عمل کردم
[ترجمه گوگل]من به عنوان پشتیبان، یا بهترین مرد، به داماد عروس عمل کردم

10. He has no publisher or financial backer; his funding comes from friends and what he calls "true believers"—scores of players willing to preorder a $40 game that's been "almost finished" since 200
[ترجمه ترگمان]او هیچ ناشر یا ناشر مالی ندارد؛ سرمایه گذاری او از سوی دوستان و آنچه که او \"مومنان واقعی\" می نامد، می باشد - امتیازات بازیکنان حاضر به preorder یک بازی ۴۰ دلاری که از سال ۲۰۰ به بعد \"تقریبا تمام شده است\"
[ترجمه گوگل]او هیچ ناشر یا پشتیبان مالی ندارد بودجه او از طرف دوستان و آنچه که او "مؤمنان واقعی" می نامد، نمره بازیکنان مایل به پیش سفارش 40 بازی است که تقریبا به پایان رسید از سال 200

11. Mr. Vargas Llosa was an early backer of socialist causes but became disenchanted with the Cuban revolution and subsequently became known for his conservative economic and social policies.
[ترجمه ترگمان]آقای وارگاس Llosa یکی از حامیان اولیه عوامل سوسیالیستی بود اما در حال ناامید شدن از انقلاب کوبا بود و بعدها به خاطر سیاست های اجتماعی و اجتماعی محافظه کارانه وی شناخته شد
[ترجمه گوگل]آقای ورگاس لووسا به عنوان پشتیبان اولیه ای از سوسیالیست ها بود اما از انقلاب کوبا رها شد و پس از آن برای سیاست های محافظه کارانه اقتصادی و اجتماعی اش شناخته شد

12. Backer. I represent International Circulation in China.
[ترجمه ترگمان]Backer من نماینده گردش بین المللی در چین هستم
[ترجمه گوگل]پشتیبان نمایندگی بین المللی در چین را نمایندگی می کنم

13. The backer managed to gather a small group of curious passersby round the platform.
[ترجمه ترگمان]این حامی موفق شد یک گروه کوچک از عابران عجیب و غریب را دور سکوی ایستگاه جمع کند
[ترجمه گوگل]پشتیبان توانست گروه کوچکی از گذر کنجکاو را در اطراف پلتفرم جمع آوری کند

14. One of the company's backer has withdrawn.
[ترجمه ترگمان]یکی از حامیان این شرکت عقب نشینی کرده است
[ترجمه گوگل]یکی از پشتیبانان شرکت از بین رفته است

15. I've got a prospective backer.
[ترجمه ترگمان]من یک پشتیبان بالقوه دارم
[ترجمه گوگل]من یک پشتیبان احتمالی دارم

He is one of the party's financial backers.

او یکی از حامیان مالی خوب است.


پیشنهاد کاربران

حامی. نگهدار


پشتیبان مالی

معنیش همان پشتیبانه ولی اگه این کلمه در گیم به کار رفته شود معنی کسی را می دهد که از پشت حمله میکند

باربر


کلمات دیگر: