کلمه جو
صفحه اصلی

gadfly


معنی : مزاحم، خر مگس، ادم مردم ازار
معانی دیگر : سگ مگس، آدم مزاحم، موی دماغ، خرمگس، عنتر

انگلیسی به فارسی

خر مگس، آدم مردم ازار، مزاحم


گندله، مزاحم، خر مگس، ادم مردم ازار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: gadflies
(1) تعریف: any of various flies, such as the horsefly or botfly, that bite and pester livestock.

- The horse swished its tail to shoo the gadflies.
[ترجمه ترگمان] اسب دمش را تکان داد و به سوی gadflies رفت
[ترجمه گوگل] اسب دم خود را به سوپرایز کشید

(2) تعریف: a persistent critic, esp. of established institutions and policies.

- He has become a gadfly of the genetically modified food industry, making regular appearances on television to warn of the health and environmental risks.
[ترجمه ترگمان] او به یک gadfly صنعت مواد غذایی تغییر یافته تبدیل شده است و به طور منظم از تلویزیون برای هشدار دادن به خطرات بهداشتی و زیست محیطی استفاده می کند
[ترجمه گوگل] او تبدیل به یک گیاه از صنعت غذایی اصلاح شده ژنتیکی شده است، ظاهر منظمی در تلویزیون برای هشدار دادن به خطرات بهداشتی و زیست محیطی دارد

(3) تعریف: an annoying, insistent pest.

• bloodsucking fly; (informal) person who annoys everyone around him (with questions, ideas, plans, requests, etc.)

مترادف و متضاد

مزاحم (اسم)
troublemaker, gadfly, intruder, leech, enfant terrible, knocker

خرمگس (اسم)
beast fly, gadfly, horsefly

ادم مردم ازار (اسم)
gadfly

goad; nuisance


Synonyms: annoyance, energizer, excitant, irritant, motivator, mover, pest, prod, spur, stimulator


جملات نمونه

1. He was a political gadfly, turning up at city council meetings and complaining about the waste of taxpayers' money.
[ترجمه ترگمان]او یک خرمگس سیاسی بود که جلسات شورای شهر را روشن کرده و از هدر دادن پول مالیات دهندگان شکایت داشت
[ترجمه گوگل]او یک گاو سیاسی بود، در جلسات شورای شهر حضور داشت و از اتلاف هزینه مالیات دهندگان شکایت می کرد

2. A gadfly, a maverick, a treasured pain in the posterior.
[ترجمه ترگمان]یک خرمگس، یک maverick و یک درد گران بها در عقبی
[ترجمه گوگل]یک گلی، یک مأمور، یک درد محسوس در خلف

3. Which had not included Rory, the gadfly son.
[ترجمه ترگمان]از این رو، رو ری، پسر خرمگس، در میان نبود
[ترجمه گوگل]کدام Rory را ندیده بود، پسر گندم

4. Hirschfield, a wealthy political gadfly, spoke at the conference.
[ترجمه ترگمان]Hirschfield، یک خرمگس سیاسی ثروتمند، در این کنفرانس صحبت کرد
[ترجمه گوگل]هیرشفیلد، یک دامدار سیاسی ثروتمند، در این کنفرانس سخنرانی کرد

5. Since Gadfly readers know his fondness for public transport perhaps there will be a substantial saving when it happens.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که خوانندگان خرمگس، علاقه او به حمل و نقل عمومی را می دانند، شاید هنگامی که این امر رخ می دهد، صرفه جویی قابل توجهی وجود خواهد داشت
[ترجمه گوگل]از آنجایی که خوانندگان Gadfly می دانند که علاقه خود را برای حمل و نقل عمومی ممکن است صرفه جویی قابل توجهی در زمانی اتفاق می افتد

6. Ethel Lilian Voynich published Gadfly in 190
[ترجمه ترگمان]اتل Lilian، خرمگس را به نام ۱۹۰ منتشر کرد
[ترجمه گوگل]Ethel Lilian Voynich Gadfly را در سال 190 منتشر کرد

7. Egypt is a beautiful heifer; A gadfly from the north has come on her.
[ترجمه ترگمان]مصر ماده heifer زیبایی است؛ یک خرمگس از سمت شمال به سوی او آمده است
[ترجمه گوگل]مصر تلیسه زیبا است؛ یک قاتل از شمال به او آمده است

8. The Gadfly was written by Irish authoress Ethel Lilian Voynich and published in England in 189
[ترجمه ترگمان]خرمگس توسط مولف ایرلندی Ethel Lilian نوشته و در سال ۱۸۹ در انگلستان منتشر شد
[ترجمه گوگل]گدلی توسط استاد ایرلندی «اتیل لیلیان ووینیچ» نوشته شده و در سال 189 در انگلستان منتشر شد

9. Maybe Arthur had been a truly gadfly, flying happily in the sky.
[ترجمه ترگمان]شاید ارتور یک خرمگس واقعی بود و با خوشحالی در آسمان پرواز می کرد
[ترجمه گوگل]شاید آرتور واقعا گرسنه بود، خوشبختانه در آسمان پرواز کرد

10. Gemma thought Gadfly was Arthur, but she could not make sure.
[ترجمه ترگمان]جما پنداشت که خرمگس آرتور است، اما نمی توانست مطمئن شود
[ترجمه گوگل]گوما فکر کرد گدفلی آرتور بود اما نمی توانست مطمئن شود

11. Egypt a beautiful heifer, but a gadfly is coming against her from the north.
[ترجمه ترگمان]مصر یک ماده heifer زیبا است، اما یک خرمگس از سمت شمال بر علیه او خواهد آمد
[ترجمه گوگل]مصر یک هویج زیبا است، اما از شمال به سمت او گریخته است

12. Egypt is a beautiful heifer, but a gadfly is coming against her from the north.
[ترجمه ترگمان]مصر یک ماده heifer زیبا است، ولی یک خرمگس از سمت شمال به سوی او می آید
[ترجمه گوگل]مصر یک هویج زیبا است، اما از شمال به سمت او گریخته است

13. One guy said he'd like to be a gadfly, like Socrates.
[ترجمه ترگمان]یک نفر گفت که او دوست دارد یک خرمگس باشد، مثل سقراط
[ترجمه گوگل]یک پسر گفت که دوست دارد مثل یک سگ کوچولو مثل سقراط باشد

14. DiLorenzo's subject was the filmmaker and liberal gadfly Michael Moore.
[ترجمه ترگمان]سوژه DiLorenzo، فیلمساز و gadfly لیبرال (مایکل مور)بود
[ترجمه گوگل]موضوع دیو لورنزو مایکل مور فیلمساز و لیبرال بود


کلمات دیگر: