کلمه جو
صفحه اصلی

radiator


معنی : خنک کننده، رادیاتور، تشعشع کننده، دما تاب، گرما تاب، خنک کن بخاری
معانی دیگر : رخشگر، (اتومبیل و موتور و غیره) سرد کن

انگلیسی به فارسی

دما تاب، رادیاتور، گرما تاب، خنک کن بخاری


تشعشع کننده، رادیاتور


رادیاتور، تشعشع کننده، خنک کننده، دما تاب، گرما تاب، خنک کن بخاری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a device, such as that in a car, consisting of tubes through which fluid coolant passes.

(2) تعریف: any of a number of heating devices using hot pipes or coils to warm the surrounding air.

(3) تعریف: something that emits radiation.

• person or thing that radiates; heater made from metal coils or pipes filled with hot water or steam; device used to cool an engine
a radiator is a hollow metal device which is connected to a central heating system and used to heat a room.
a car radiator is the part of the engine which is used to cool the engine.

دیکشنری تخصصی

[خودرو] در اتومبیلهایی که سیستم خنک کننده آنها توسط آب کار میکند آب گرم شده از داخل رادیاتور عبور میکند و توسط FAN خنک شده و دوباره به موتور باز میگردد.
[سینما] منبع تابنده / نور تاب
[برق و الکترونیک] تابشگر،راد یاتور 1. بخشی از انتن یا خط انتقال که امواج الکترومغناطس را به طور مستقیم در فضا یا در برابر باز تابنده ای برای کانونی شدن یا جهت گرفتن تابش می کند. 2. جسمی که انرژی تابشی گسیل می کند. - رادیاتور، خنک کننده
[ریاضیات] تابشگر

مترادف و متضاد

خنک کننده (اسم)
fridge, conditioner, cooler, radiator

رادیاتور (اسم)
radiator

تشعشع کننده (اسم)
radiator

دما تاب (اسم)
radiator

گرما تاب (اسم)
radiator

خنک کن بخاری (اسم)
radiator

جملات نمونه

1. the car's radiator is completely corroded
رادیاتور اتومبیل کاملا زنگ زده است.

2. shivering children were huddled up against the radiator
بچه های لرزان دور رادیاتور شوفاژ حلقه زده بودند.

3. I hung his wet trousers on the radiator, but they're not dry yet.
[ترجمه ترگمان]شلوار خیسش را روی رادیاتور آویزان کردم، اما هنوز خشک نشدند
[ترجمه گوگل]شلوارهای مرطوب را روی رادیاتور شل کردم، اما هنوز خشک نشده اند

4. Heat radiates from the heating radiator and spreads to every corner of the room.
[ترجمه ترگمان]حرارت از رادیاتور گرما پخش می شود و به هر گوشه اتاق پخش می شود
[ترجمه گوگل]حرارت از رادیاتور گرمای تابش می کند و به هر گوشه ای از اتاق گسترش می یابد

5. Where's the key for turning off the radiator?
[ترجمه ترگمان]کلید آن رادیاتور کجاست؟
[ترجمه گوگل]کلید خاموش رادیاتور کجاست؟

6. A household radiator absorbs energy in the form of electric current and releases it in the form of heat.
[ترجمه ترگمان]یک رادیاتور خانگی انرژی را به شکل جریان الکتریکی جذب می کند و آن را به شکل گرما آزاد می کند
[ترجمه گوگل]رادیاتور خانگی انرژی را به شکل جریان الکتریکی جذب می کند و آن را به شکل گرما آزاد می کند

7. That tiny radiator doesn't give off much heat.
[ترجمه ترگمان]این رادیاتور کوچولو حرارت زیادی از آب در نمی آورد
[ترجمه گوگل]این رادیاتور کوچک حرارت زیادی را تحمل نمی کند

8. The hostage had been shackled to a radiator.
[ترجمه ترگمان]گروگان به یه رادیاتور چسبیده بود
[ترجمه گوگل]گروگان به رادیاتور متلاشی شده بود

9. The radiator is giving out a lot of heat.
[ترجمه ترگمان]رادیاتور بسیار گرم است
[ترجمه گوگل]رادیاتور گرمای زیاد را می دهد

10. The radiator is stone cold; isn't the heating working?
[ترجمه ترگمان]رادیاتور سرد است، گرم کار کردن نیست؟
[ترجمه گوگل]رادیاتور سنگ سرد است گرما نیست؟

11. Top up the radiator before making a long journey.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که یه سفر طولانی داشته باشیم رادیاتور بالا بود
[ترجمه گوگل]قبل از ساختن یک سفر طولانی، رادیاتور را بالا ببرید

12. We bled the car radiator off.
[ترجمه ترگمان]the را خاموش کردیم
[ترجمه گوگل]ما رادیاتور ماشین را خاموش کردیم

13. Check the water level in the car radiator.
[ترجمه ترگمان]سطح آب را در رادیاتور اتومبیل بررسی کنید
[ترجمه گوگل]سطح آب رادیاتور ماشین را بررسی کنید

14. The radiator gives out a lot of heat.
[ترجمه ترگمان]رادیاتور مقدار زیادی گرما می دهد
[ترجمه گوگل]رادیاتور مقدار بسیار زیادی از حرارت را می دهد

15. The car has a fancooled radiator.
[ترجمه ترگمان]ماشین یک رادیاتور fancooled دارد
[ترجمه گوگل]ماشین دارای یک رادیاتور فانکولینگ است

پیشنهاد کاربران

پرتو افکن

خودرو: رادیاتور

شوفاژ

radiator ( noun ) = شوفاژ، رادیاتور ( برای خنک کردن موتور یا برای گرم کردن فضا ) /تابشگر ( در فیزیک )

examples:
1 - a central heating system with a radiator in each room
سیستم گرمایش مرکزی با یک رادیاتور در هر اتاق
2 - When we installed the central heating, we put a radiator in every room.
وقتی گرمایش مرکزی را نصب کردیم ، در هر اتاق یک رادیاتور قرار می دهیم.
3 - My car engine overheated because the water had leaked out of the radiator.
موتور ماشینم داغ شد چون آب از رادیاتور نشت کرده بود.

radiator ( فیزیک )
واژه مصوب: تابشگر
تعریف: جسمی که به صورت ذره یا موج از خود تابش گسیل کند


کلمات دیگر: