کلمه جو
صفحه اصلی

gal


معنی : دختر
معانی دیگر : (انجیل) مخفف: غلاطیان، دخترک، (معیار سنجش شتاب برابر با یک سانتی متر در ثانیه) گال، مخفف: گالن، فیزیک واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذورثانیه، (noun) (فیزیک) واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذورثانیه، دختر

انگلیسی به فارسی

(فیزیک) واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذورثانیه، دختر


گال، دختر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a girl or woman.
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "gallon" or "gallons."

• (internet slang) go meet some friends and develop some outside interests! (used to ridicule people who spend large amounts of time using computers or the internet)
centimeter-gram-second unit of acceleration that equals to 1 centimeter per second per second (used in gravitational field ); girl or woman (slang)
gal is used in written english to represent the word `girl' pronounced this way in a particular accent.
unit of liquid measure (equal to 3.78 liters)

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه، گال
[ریاضیات] گال، واحد شتاب برابر با یک سانتیمتر بر مجذور ثانیه
[معدن] گال (ژئوفیزیک)
[آب و خاک] گال
[مهندسی گاز] گالن

مترادف و متضاد

دختر (اسم)
maid, gill, daughter, girl, gal, sissy, wench, sister, lass, lassie, girlie, periwinkle, quean, sis

جملات نمونه

1. You're just an old-fashioned gal, aren't you, honey!
[ترجمه A.A.A] شما فقط یک مدل قدیمی هستید، اینطور نیست عزیزم؟!
[ترجمه ترگمان]تو فقط یه دختر old، مگه نه عزیزم؟
[ترجمه گوگل]شما فقط یک مدل قدیمی می باشید، نه شما، عسل!

2. Diesel cost 60p/gal in some places.
[ترجمه ترگمان]دیزل در برخی از مکان ها ۶۰ میلیون پوند هزینه داشت
[ترجمه گوگل]دیزل در برخی از نقاط 60p / gal هزینه دارد

3. Gan played Nintendo and his gal ran and grabbed the best tent site.
[ترجمه ترگمان]گان به بازی خود ادامه داد و تیم او به سرعت دوید و بهترین محل برای خود را بدست آورد
[ترجمه گوگل]گان بازی نینتندو را انجام داد و سرانجام او بهترین سایت چادر را گرفت

4. And she never was an assassination gal.
[ترجمه ترگمان] و اون هیچوقت یه دختر آدمکشی نبوده
[ترجمه گوگل]و او هرگز ترور ترور بود

5. Not a gal for shortcuts or even direct routes.
[ترجمه ترگمان]هیچ دختری برای راه میان بر یا حتی مسیرهای مستقیم نیست
[ترجمه گوگل]نه یک هدف برای میانبرها و حتی مسیرهای مستقیم

6. You clear up after yourself, gal?
[ترجمه ترگمان]تو بعد از خودت اومدی بیرون، دختر؟
[ترجمه گوگل]شما بعد از خودت روشن می شوی؟

7. She's a great gal.
[ترجمه ترگمان]دختر خوبیه
[ترجمه گوگل]او یک بزرگی است

8. Gee! what a swell gal she is.
[ترجمه ترگمان]جانمی جان! چه دختر جذابی هست
[ترجمه گوگل]بله چقدر زشت است

9. Gal sprang to the door and found it would no longer open.
[ترجمه ترگمان]او به طرف در رفت و دید که دیگر باز نخواهد شد
[ترجمه گوگل]گال به سمت درب رفت و متوجه شد که دیگر باز نخواهد شد

10. That was all it took, and no motherless gal was going to break it up.
[ترجمه ترگمان]این تمام چیزی بود که گرفت و هیچ دختر بی مادر هم می خواست آن را از هم جدا کند
[ترجمه گوگل]این همه چیز طول کشید و هیچ زنی مادری نتوانست آن را شکست دهد

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

12. Marge, the gal who capsized and bumped over the rocks at Chase Rapids, showed us her bottom bruises.
[ترجمه ترگمان]ما رج، دختری که واژگون شده بود و صخره ها را به سمت چیس تند تکان داد، bruises را به ما نشان داد
[ترجمه گوگل]مارج، گال که بر سنگهای چیس راپیدز سرازیر شد، به ما نشان داد که کبودی های او پایین است

13. In order to implement this strategy and deliver the PWM pulses to the appropriate switches, digital signal processor (DSP) and generic array logic (GAL) are used.
[ترجمه ترگمان]به منظور اجرای این راهبرد و ارایه پالس های PWM به سوئیچ های مناسب، پردازشگر سیگنال دیجیتال (DSP)و منطق آرایه عمومی (GAL)مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]برای اجرای این استراتژی و ارائه Pulse PWM به سوئیچ های مناسب، پردازنده سیگنال سیگنال (DSP) و منطق آرایه عام (GAL) استفاده می شود

14. This paper proposes an algorithm to analyze locations of LDQs based on the analysis of the massive Location Dependent Data, named"Global Analysis of Location(GAL)".
[ترجمه ترگمان]این مقاله، الگوریتمی را برای تجزیه و تحلیل موقعیت of براساس آنالیز داده های وابسته به مکان، به نام \"تحلیل جهانی مکان\" (GAL)پیشنهاد می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله یک الگوریتم برای تجزیه و تحلیل مکان های LDQ بر اساس تجزیه و تحلیل داده های وابسته به مکان های عظیم، به نام 'تجزیه و تحلیل موقعیت جهانی (GAL)' ارائه می دهد

15. With GAL programmed by computer and programming device, the pulse distributor under the control mode of 6 phases 12 beats can be built in good stability.
[ترجمه ترگمان]با برنامه ریزی برنامه ریزی شده توسط دستگاه کامپیوتر و برنامه نویسی، توزیع کننده پالس تحت حالت کنترل ۶ مرحله ۱۲ را می توان در پایداری خوب بنا کرد
[ترجمه گوگل]با GAL برنامه ریزی شده توسط کامپیوتر و دستگاه برنامه نویسی، توزیع کننده پالس در حالت کنترل 6 فاز 12 ضربه می تواند در ثبات خوب ساخته شده است

پیشنهاد کاربران

دختر ( get a life )

همان پسر خودمان


دو معنی میده
اگر طرف ایبونیک ( افریکن ) صحبت میکرد ینی girl

اگر بریتیش بود ینی get a life

هو
مخفف :
Geschichte der A rabischen litterature
کتابی به زبان آلمانی اثر سترگ کارل بروکلمان و با ترجمه عربی عبدالحلیم نجار می باشد.
ترجمه : تاریخ الادب العربی چاپ سه جلدی دارالفکر بیروت. نسخه ملکی نگارنده.

دختر
متضاد ( guy=پسر )

Boy و girl با هم میان
Gal و guy با هم
Gals دخترا
Guys پسرا

دختر در زبان عامیانه


کلمات دیگر: