کلمه جو
صفحه اصلی

kaleidoscope


معنی : لوله شکل نما، لوله اشکال نما
معانی دیگر : (هرچیزی که شکل و رنگ آن زود تغییر می کند) دگرگون گر، متغیر، لوله ی شکل نما، (نوعی) شهر فرنگ، زیبانما، خوش نقش نما، تغییر پذیربودن

انگلیسی به فارسی

كاليو ديسكوپ، لوله شکل نما، لوله اشکال نما


لوله شکل نما، لوله اشکال نما، تغییر پذیربودن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a rotating tube in which changing symmetrical forms are created by the reflection, in mirrors set at angles to each other, of small bits of colored class moving in a chamber at one end of the tube.

(2) تعریف: any series of constantly changing colors, phases, or events.
مشابه: motley

• tube containing mirrors which reflect and create constantly changing symmetrical patterns from small pieces of colored glass held at one end of the tube; anything that changes constantly
a kaleidoscope is a tube that you hold in your hand. when you look through one end and turn the tube, you see a changing pattern of colours.
you can refer to any pattern of colours or images that keeps changing as a kaleidoscope; a literary use.
if you refer to a political situation that is in a state of constant change as a kaleidoscope.

مترادف و متضاد

لوله شکل نما (اسم)
kaleidoscope

لوله اشکال نما (اسم)
kaleidoscope

جملات نمونه

1. the lake was a kaleidoscope of changing colors
دریاچه مجموعه ای از رنگ های متغیر بود.

2. His paintings are a kaleidoscope of gorgeous colours.
[ترجمه ترگمان]نقاشی ها مجموعه ای از رنگ های زیبا و رنگارنگ هستند
[ترجمه گوگل]نقاشی های او یک کالیسوسکوپ از رنگ های زرق و برق دار است

3. The street bazaar was a kaleidoscope of colours, smells and sounds.
[ترجمه ترگمان]بازار خیابانی رنگارنگ از رنگ ها، بوها و صداها بود
[ترجمه گوگل]بازار خیابانی یک کالیسوسکوپ از رنگ ها، بوی ها و صداها بود

4. This city is a kaleidoscope of colours, smells, and sounds.
[ترجمه ترگمان]این شهر ترکیبی از رنگ ها، بوها و صداها است
[ترجمه گوگل]این شهر یک کابوس از رنگ ها، بوی ها و صداها است

5. The bazaar was a kaleidoscope of strange sights and impressions.
[ترجمه ترگمان]بازار منظره جالبی از مناظر و تاثرات عجیب و غریبی داشت
[ترجمه گوگل]این بازار یک کالیدوسکوپ از مناظر و عواطف عجیب و غریب بود

6. Keep your rough diamonds, your kaleidoscope, your mission, your connectors and your propaganda peddler-routing revolution.
[ترجمه ترگمان]الماس های خشن، kaleidoscope، mission، connectors، connectors و propaganda تبلیغاتی شما را حفظ کنید
[ترجمه گوگل]الماس خشن خود، کالیسوپوس خود، ماموریت خود، اتصال دهنده ها و انقلاب تبلیغاتی تبلیغاتی خود را حفظ کنید

7. Further funds flow from the Kaleidoscope programme.
[ترجمه ترگمان]تامین بودجه بیشتر از برنامه Kaleidoscope
[ترجمه گوگل]منابع مالی بیشتر از برنامه کالیدوسکوپ جریان می یابند

8. Behind her closed lids, a kaleidoscope of flashing colours whirled giddily.
[ترجمه ترگمان]پشت پلک های بسته اش یک kaleidoscope رنگارنگ به صورت giddily می چرخید
[ترجمه گوگل]در پشت کانون های بسته او، یک کالیسوسپوپ از رنگ های فلاش زدگی giddily

9. For Merrill the marriage service was a kaleidoscope of images seen at a distance because of her acute consciousness of Luke's presence.
[ترجمه ترگمان]برای مریل سرویس ازدواج به خاطر آگاهی دقیق او از حضور لوک، در فاصله کمی از تصاویر دیده می شد
[ترجمه گوگل]برای مریل، خدمات ازدواج یک کالیسوسکوپ تصویری است که از راه دور دیده می شود به دلیل آگاهی حاد او از حضور لوقا

10. Sun and shadow made the landscape a kaleidoscope of color and pattern.
[ترجمه ترگمان]خورشید و سایه، منظره را به صورت ترکیبی از رنگ و الگو درآورده بودند
[ترجمه گوگل]خورشید و سایه چشم انداز را یک کالیسوپس از رنگ و الگوی ایجاد کرد

11. They responded with a kaleidoscope of emergency loan programs to a wide array of industries.
[ترجمه ترگمان]آن ها با طیف متنوعی از برنامه های وام اضطراری به طیف وسیعی از صنایع واکنش نشان دادند
[ترجمه گوگل]آنها با یک کالیدوسکوپ برنامه های وام اضطراری به مجموعه ای از صنایع پاسخ دادند

12. He swiftly dismissed the kaleidoscope of memory, oppressed by the urgent need of the present.
[ترجمه ترگمان]او به سرعت the را از ذهن بیرون راند و از نیاز فوری زمان حال متاثر شد
[ترجمه گوگل]او به سرعت حافظه آرام از مغز مورد نیاز فعلی را به ستوه آورد

13. That the twisting kaleidoscope, moves us all in turn.
[ترجمه ترگمان] اون لوله لوله twisting همه ما رو به نوبت حرکت میده
[ترجمه گوگل]این kaleidoscope پیچ و تاب، همه ما را به نوبه خود حرکت می کند

14. The Bozart Kaleidoscope Dollhouse designed by PMW Architects in 2001 was perhaps the coolest doll house ever.
[ترجمه ترگمان]The Kaleidoscope Dollhouse که توسط موسسه معماران PMW در سال ۲۰۰۱ طراحی شده بود شاید جالب ترین خانه عروسکی بوده است
[ترجمه گوگل]Dollhouse Kaleidoscope Bozart که توسط معماران PMW در سال 2001 طراحی شده بود، شاید جالبترین خانه عروسکی بود

15. The controls for Kaleidoscope are pretty straight forward.
[ترجمه ترگمان]کنترل ها برای Kaleidoscope مستقیما رو به جلو هستند
[ترجمه گوگل]کنترل برای کالیدوسکوپ بسیار ساده است

The lake was a kaleidoscope of changing colors.

دریاچه مجموعه‌ای از رنگ‌های متغیر بود.


پیشنهاد کاربران

دستگاه کالئیدوسکوپ


تغییر پذیربودن

عینک هزارنما. [ ع َ / ع ِ ن َ ک ِ هََ / هَِن ُ / ن ِ / ن َ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) نوعی از شیشه که در آن یک چیز، متعدد نمایان شود. عینک هزاربین. ( آنندراج ) . و رجوع به عینک هزاربین شود :
دل خراب ز وحدت به کثرت انجامد
شکست آینه ها عینک هزارنماست.
سراج المحققین ( از آنندراج ) .

عینک هزاربین . [ ع َ / ع ِ ن َ ک ِ هََ / هَِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از شیشه ، که آن را عینک هزارنما نیز گویند. ( از آنندراج ) . و رجوع به عینک هزارنما شود.

مشکال ( عربی )

زیبابین


مشکال ( عربی )


کلمات دیگر: