کلمه جو
صفحه اصلی

sacrilegious


معنی : موهن بمقدسات، مربوط به بیحرمتی به شعائر مذبی
معانی دیگر : وابسته به حرمت شکنی یا تجاوز به مقدسات، مربوط به بیحرمتی به شعائر مذهبی

انگلیسی به فارسی

موهن بمقدسات، مربوط به بیحرمتی به شعائر مذهبی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: sacrilegiously (adv.), sacrilegiousness (n.)
(1) تعریف: involving or being a violation, profanation, or destruction of something considered to be sacred.

- They defaced the temple walls, destroyed holy books, and committed other sacrilegious acts.
[ترجمه ترگمان] آن ها دیواره ای معبد را از بین بردند، کتاب های مقدس را ویران کردند، و اعمال کفرآمیز دیگری را مرتکب شدند
[ترجمه گوگل] آنها دیوارهای معبد را تخریب کردند، کتاب مقدس را ویران کردند، و دیگر اعمال ظالمانه را مرتکب شدند

(2) تعریف: having committed a sacrilege.

- The sacrilegious writer has been denounced.
[ترجمه ترگمان] نویسنده sacrilegious مورد حمله قرار گرفته است
[ترجمه گوگل] نویسنده مقدس محکوم شده است

• involving desecration of the holy; pertaining to desecration of the holy
if your behaviour is sacrilegious, you show disrespect towards something holy or towards something that should be respected.

مترادف و متضاد

profane


Synonyms: atheistic, blasphemous, desecrating, dirty, filthy, foul, godless, heathen, impious, indecent, infidel, irreligious, irreverent, irreverential, obscene, pagan, sinful, ungodly, unhallowed, unholy, violating


موهن بمقدسات (صفت)
sacrilegious

مربوط به بی حرمتی به شعائر مذهبی (صفت)
sacrilegious

جملات نمونه

1. A number of churches were sacked and sacrilegious acts committed.
[ترجمه ترگمان]تعدادی از کلیساها غارت و هتک حرمت شده اند
[ترجمه گوگل]تعدادی از کلیساها برکنار شدند و عملیات مقدس انجام شد

2. Leading clerics condemned the book as a sacrilegious attack on their faith.
[ترجمه ترگمان]روحانیون طراز اول این کتاب را به عنوان یک حمله sacrilegious به دین خود محکوم کردند
[ترجمه گوگل]روحانیون رهبری این کتاب را به عنوان یک حمله مقدس به ایمان خود محکوم کردند

3. Indeed, it would seem almost sacrilegious to introduce anything unnatural into this idyllic setting.
[ترجمه ترگمان]در واقع، به نظر می رسید که هر چیز غیر طبیعی و غیر طبیعی را در این شکل idyllic در نظر گرفته باشد
[ترجمه گوگل]در واقع، به نظر می رسد تقریبا مقتدرانه به معرفی هر چیزی غیر طبیعی در این محیط جادویی است

4. As for the sacrilegious robber Lysimachus, they killed him near the treasury.
[ترجمه ترگمان]اما دزد sacrilegious Lysimachus، او را نزدیک خزانه کشتند
[ترجمه گوگل]همانطور که برای دزدی مقدس Lysimachus، آنها را در نزدیکی خزانه داری کشته

5. Most people would say that we are sacrilegious and of the devil to say this.
[ترجمه ترگمان]بیشتر مردم می گویند که ما sacrilegious و شیطان هستیم که این را می گوییم
[ترجمه گوگل]اکثر مردم می گویند که ما مقدس هستیم و شیطان این را می گوید

6. At this point cannibalism was considered atrocious and sacrilegious in the developed world.
[ترجمه ترگمان]در این نقطه همدیگر را atrocious و sacrilegious در جهان توسعهیافته می دانستند
[ترجمه گوگل]در این لحظه، طغیانگرایی در جهان توسعه یافته، بی رحمانه و مقدس بود

7. Get down from this throne. This is sacrilegious, you don't pay any respect to the Master.
[ترجمه ترگمان]از تخت پایین بیا پایین این هتک حرمت است، تو هیچ احترامی برای استاد قایل نیستی
[ترجمه گوگل]از این تاج و تخت پایین بیایید این مقدس است، شما به استاد احترام نمی گذارید

8. They thought it was sacrilegious to hold it on Christmas Day.
[ترجمه ترگمان]آن ها فکر می کردند که آن را در روز کریسمس نگه می دارند
[ترجمه گوگل]آنها تصور می کردند که آن را در روز کریسمس برگزار می شود

9. It is sacrilegious to enter with shoes on.
[ترجمه ترگمان]مجاز است که پا به پا بگذارد
[ترجمه گوگل]این برای مقابله با کفش مناسب است

10. In traditional Nepalese society it is considered sacrilegious and totally unacceptable to marry outside of your caste or ethnic group.
[ترجمه ترگمان]در جامعه سنتی نپالی، ازدواج با خارج از طبقه یا گروه قومی، کفرآمیز و غیرقابل قبول در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]در جامعه سنتی نپال، به نظر می رسد مقدس و کاملا غیرقابل قبول برای ازدواج در خارج از کست و یا گروه قومی خود است

11. This may sound sacrilegious, but he is still very good on the wing, and if his choice was not playing, or playing wide, he would play there happily.
[ترجمه ترگمان]شاید بی حرمتی به نظر برسد، اما او هنوز روی بال خیلی خوب است، و اگر چاره او بازی نباشد، یا بازی کند، با خوشحالی آن را بازی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این ممکن است حیرت انگیز باشد، اما او هنوز در جناح بسیار خوبی است و اگر انتخاب او بازی نداشته باشد یا بازی کند، او با خوشحالی بازی می کند

12. My suggestion was sacrilegious because automakers have long been secretive about design.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد من به این دلیل توهین آمیز بود که خودروسازان لوکس در مورد طراحی secretive
[ترجمه گوگل]پیشنهاد من فتنهانگیزی بود چرا که سازندگان خودرو در مورد طراحی به مدت طولانی مخفی شده اند

13. It is insulting to what we do and it may be sacrilegious.
[ترجمه ترگمان]این توهین به چیزی است که ما انجام می دهیم و ممکن است توهین آمیز باشد
[ترجمه گوگل]این توهمی است که ما انجام می دهیم و ممکن است مقدس باشد

14. Prominent ministers such as Henry Ward Beecher initially condemned the concept of putting a price on human life as sinful and sacrilegious.
[ترجمه ترگمان]وزرای برجسته مانند هنری وارد Beecher ابتدا مفهوم قرار دادن قیمت در زندگی انسانی را به عنوان گناه و هتک حرمت محکوم کردند
[ترجمه گوگل]وزیران برجسته مانند Henry Ward Beecher در ابتدا مفهوم قیمت گذاری بر زندگی انسان را به عنوان گناهکار و فریبکار محکوم کردند

15. As a gift of divine origin, there was nothing sacrilegious in their use.
[ترجمه ترگمان]به عنوان هدیه اصالت الاهی، هیچ نوع sacrilegious در کار آن ها وجود نداشت
[ترجمه گوگل]به عنوان هدیه ای از منشاء الهی، در استفاده از آنها هیچ چیز مقدس نبوده است


کلمات دیگر: