کلمه جو
صفحه اصلی

sacking


معنی : گونی، غارتگری، چتایی
معانی دیگر : (پارچه ی ضخیم و ارزان برای کیسه و غیره) گونی، پلاس، گوردین، درحال یورش وچپاول

انگلیسی به فارسی

گونی، چتایی، درحال یورش وچپاول


گسستن، گونی، چتایی، غارتگری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a coarse heavy cloth woven of hemp, jute, or the like, usu. used to make sacks.

• sackcloth, coarse fabric used to make sacks
the sacking of someone is their dismissal from their job.
the sacking of a place is its destruction, especially by an invading army.
sacking is rough woven material that is used to make sacks.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] گونی - گونی دوزی - چتایی

مترادف و متضاد

گونی (اسم)
sack, gunny, sacking

غارتگری (اسم)
robbery, incursion, ransack, sack, pillage, plunder, sacking, marauding, plundering, pillaging

چتایی (اسم)
sacking, jute

جملات نمونه

1. Did the BBC act reasonably in sacking the journalist?
[ترجمه ترگمان]آیا بی بی سی بطور منطقی اقدام به اخراج خبرنگار کرد؟
[ترجمه گوگل]آیا بی بی سی به راحتی در روزنامه نگاری گم شد؟

2. He drew his rifle from its sacking cover.
[ترجمه ترگمان]تفنگش را از روی جلد خود بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او تفنگ خود را از پوشش گنجه خود برداشت

3. The company acted correctly in sacking him.
[ترجمه ترگمان]شرکت به درستی با اخراج او عمل کرد
[ترجمه گوگل]این شرکت به درستی در اوج گم شدن عمل کرد

4. He incurred the odium of everyone by sacking the old caretaker.
[ترجمه ترگمان]او the را که از سرایدار مدرسه اخراج شده بود به خاطر آورد
[ترجمه گوگل]او با غلبه بر سرپرست قدیمی، او را از هر کس دیگر متحمل شد

5. You're sacking me. Don't try to dress it up as a career move.
[ترجمه ترگمان]تو که از من خوشت میاد سعی نکن که به عنوان یک حرکت شغلی دست و پا بزنی
[ترجمه گوگل]شما من را غارت می کنید سعی نکنید آن را به عنوان یک حرکت حرفه ای بپوشانید

6. They were sacking the potatoes in the field.
[ترجمه ترگمان]آن ها در مزرعه سیب زمینی پخته بودند
[ترجمه گوگل]آنها سیب زمینی را در این میدان غارت کردند

7. EWS carried out further bloodletting by sacking senior employees, but has acquired a new chief executive.
[ترجمه ترگمان]EWS با اخراج کارمندان ارشد، خونریزی بیشتر را انجام داد، اما یک مدیر اجرایی جدید را به دست آورده است
[ترجمه گوگل]EWS خونریزی های بیشتری را با جمع آوری کارمندان ارشد انجام داد، اما یک مدیر اجرایی جدید را به دست آورد

8. Gedge found the experience of sacking Shaun Charman very traumatic but he still had the resolution to see it through.
[ترجمه ترگمان]Gedge تجربه اخراج شان را بسیار traumatic یافت، اما او هنوز تصمیم گرفته بود تا آن را ببیند
[ترجمه گوگل]Gedge تجربه تجاوز Shaun Charman را بسیار آسیب رساند، اما او هنوز تصمیم داشت که آن را ببیند

9. It is always a dodgy business, sacking a manager or calling for his sacking.
[ترجمه ترگمان]همیشه کار خطرناکی است، یک مدیر را اخراج کرده و یا اخراج او را صدا می زند
[ترجمه گوگل]این همیشه یک کسب و کار دغدغه است، از بین بردن یک مدیر و یا خواستار غرامت او

10. Their sacking came on June 20, soon after the president had also sacked an unpopular minister of defense.
[ترجمه ترگمان]اخراج آن ها در روز ۲۰ ژوئن به زودی پس از آن صورت گرفت که رئیس جمهور هم وزیر دفاع غیر محبوب را اخراج کرده بود
[ترجمه گوگل]اخراج آنها در روز 20 ژوئن، به زودی پس از اینکه رئیس جمهور نیز وزیر دفاع ناخوشایند را برکنار کرد، آمد

11. His ankles, bound with sacking and hairy hand, Rubbed each other, resettling.
[ترجمه ترگمان]مچ پاهایش که با پارچه کهنه و پرمو قرار داشت، صورت همدیگر را ببند
[ترجمه گوگل]مچ پا او، با مشت زدن و دست مودار، به یکدیگر چسبیده، اسکان می گیرد

12. No Forest board would ever dream of sacking him.
[ترجمه ترگمان]هیچ تخته ای از چوب جنگلی او را در خواب ندیده بود
[ترجمه گوگل]هیچ هیئت مدیره جنگل هرگز رویای او را نگرفت

13. Tackle Dana Stubblefield sacking Aikman twice for a total loss of 17 yards.
[ترجمه ترگمان]دنا Stubblefield را دو بار به خاطر یک فقدان کامل ۱۷ یارد از بین برد
[ترجمه گوگل]دایان استببلفیلد دو بار برای خنثی کردن 17 متری دو بار ایکمن را دستگیر کرد

14. And don't bother sacking me for cheek.
[ترجمه ترگمان]و من رو به خاطر cheek اذیت نکن
[ترجمه گوگل]و من را ناراحت نکن

15. His sacking is a clear message to other officers that they will receive no sympathy for their indiscretions.
[ترجمه ترگمان]کار اخراج او یک پیام روشن به افسران دیگر است که آن ها هیچ گونه همدردی برای indiscretions خود دریافت نمی کنند
[ترجمه گوگل]گناه او یک پیام واضح برای افسران دیگر است که آنها همدردی خود را برای نومیدی خود دریافت نمی کنند

پیشنهاد کاربران

1 اخراج ( از کار )
2 غارت، چپاول
3 درکیسه ریزی، کیسه سازی

یورش


کلمات دیگر: