کلمه جو
صفحه اصلی

kamikaze


معنی : خلبان ازجان گذشته ژاپنی
معانی دیگر : وابسته به خودکشی فداکارانه، جانفشانانه، پیشمرگانه، (ژاپنی)، کامی کازی (خلبان فدایی که هواپیمای خود را پر از بمب کرده به کشتی دشمن می زند)، هواپیمای کامی کازی

انگلیسی به فارسی

خلبان ازجان گذشته ژاپنی


kamikaze، خلبان ازجان گذشته ژاپنی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: in the Japanese armed forces during World War II, a pilot whose mission was to crash his airplane against the target as a suicide bomb.

• one of the world ward ii japanese pilots who intentionally crashed their planes into targets; airplane of a kamikaze pilot; one who behaves in a reckless and dangerous manner
of or pertaining to a kamikaze, suicidal
if you perform a kamikaze act, you attack the enemy knowing that you will be hurt or killed doing it.

مترادف و متضاد

خلبان ازجان گذشته ژاپنی (اسم)
kamikaze

جملات نمونه

1. the city's kamikaze taxi drivers
رانندگان از جان گذشته ی تاکسی های شهر

2. He made a kamikaze run across three lanes of traffic.
[ترجمه ترگمان]او a را در عرض سه مسیر رفت و آمد انجام داد
[ترجمه گوگل]او کیمیاگرای را در سه خط ترافیک اجرا کرد

3. A pity so many kamikaze spectators chose to stand in the four foot to watch it go by.
[ترجمه ترگمان]یک جای تاسف است که بسیاری از تماشاگران kamikaze ترجیح دادند در چهار پا بایستند و تماشا کنند
[ترجمه گوگل]با احترام، بسیاری از تماشاچیان kamikaze تصمیم گرفتند در چهار پا ایستاده و تماشا کنند

4. Even the deeply obtuse can be seized by kamikaze zeal.
[ترجمه ترگمان]حتی the های روانی هم میتونه توسط zeal kamikaze تسخیر شده باشه
[ترجمه گوگل]حتی عمیقا ناپایدار می تواند توسط کامیکازا مشتاق گرفته شود

5. The Kamikaze: One part liquid helium, two parts prussic acid.
[ترجمه ترگمان]The: یک قسمت مایع هلیوم، دو بخش اسید prussic
[ترجمه گوگل]Kamikaze: یک قسمت هلیوم مایع، دو قسمت اسید پرسیک

6. His kamikaze driving made my hair stand on end.
[ترجمه ترگمان]kamikaze اون باعث شد که موهام رو به آخر برسونم
[ترجمه گوگل]رانندگی کامیکازیش باعث ایجاد موهایش شد

7. The suicidal self confidence of kamikaze pilots ramming an aircraft-carrier.
[ترجمه ترگمان]اعتماد به نفس خودکشی خلبانان kamikaze یک ناو هواپیمابر را تحت فشار قرار می دهد
[ترجمه گوگل]اعتماد به نفس خودکشی از خلبانان کامیکرا که یک هواپیمای بدون سرنشین را حمل می کنند

8. That makes about as much sense as a kamikaze piIot wearing a heImet.
[ترجمه ترگمان]این تقریبا به اندازه یه \"piIot kamikaze\" که یه \"heImet\" پوشیده باشه
[ترجمه گوگل]این باعث می شود در مورد احساس به همان اندازه که یک کیمیاگر پوشیدن یک heImet

9. A kamikaze roller-skater who weaves his way through the traffic.
[ترجمه ترگمان]یک اسکیت باز kamikaze که راهش را در میان ترافیک باز می کرد
[ترجمه گوگل]یک اسکیت باز کرکیکس که مسیر خود را از طریق ترافیک پخش می کند

10. The Kamikaze is a Balalaika as a shooter, using lime juice instead of lemon juice.
[ترجمه ترگمان]The به جای عصاره لیمو، از عصاره آهک به عنوان یک تیرانداز استفاده می کند
[ترجمه گوگل]Kamikaze است Balalaika به عنوان یک تیرانداز، با استفاده از آب لیمو به جای آب لیمو

11. As a response to Japanese kamikaze attacks, Grumman developed the F8F Bearcat as a lightweight fighter able to climb quickly to meet incoming enemy aircraft.
[ترجمه ترگمان]گرومن به عنوان پاسخی به حملات kamikaze ژاپن، F۸F bearcat را به عنوان یک مبارز سبک وزن که قادر به بالا رفتن سریع برای مقابله با هواپیماهای دشمن است توسعه داد
[ترجمه گوگل]Grumman به عنوان یک پاسخ به حملات ژاپنی kamikaze، F8F Bearcat را به عنوان یک جنگنده سبک وزن توانست به سرعت برای صعود به مقصد هواپیما های دشمن ورودی توسعه دهد

12. And relatively few quoted firms engaged in the kamikaze debt - funded dealmaking of recent years.
[ترجمه ترگمان]و تعداد نسبتا کمی از شرکت کنندگان به نقل از dealmaking که در سال های اخیر سرمایه گذاری کرده اند، گزارش دادند
[ترجمه گوگل]و نسبتا کمی از شرکت های ذکر شده درگیر در بدهی های کمیکزای - معامله گران مالی در سال های اخیر

13. Why did kamikaze pilots wear helmets?
[ترجمه ترگمان]چرا خلبان ها کلاه ایمنی می پوشیدند؟
[ترجمه گوگل]چرا خلبانان کامیکاسیس کلاه ایمنی را پوشیدند؟

14. Tone down your kamikaze tendencies and take more prudent risks.
[ترجمه ترگمان]لحن و تمایلات kamikaze خود را کاهش داده و خطرات بیشتری را در پیش بگیرید
[ترجمه گوگل]کاهش گرایشات کیمیاگرای خود را انجام دهید و خطرات محتاطانهتری بگیرید

15. Some of his greatest achievements include the Kamikaze theft and crash landing of three airplanes (with no flight training) as well as commandeering a couple boats.
[ترجمه ترگمان]برخی از بزرگ ترین دستاوردهای او شامل دزدی kamikaze و فرود تصادف سه هواپیما (بدون آموزش پرواز)و همچنین چند قایق است
[ترجمه گوگل]برخی از بزرگترین دستاوردهای او عبارتند از سرقت کامیکاج و فرود سه هواپیمای بدون سرنشین (بدون آموزش پرواز) و همچنین فرماندهی چند قایق

the city's kamikaze taxi drivers

رانندگان از جان‌گذشته‌ی تاکسی‌های شهر


پیشنهاد کاربران

پخش شدن


انتحاری

این اصطلاح در دو جا استفاده میشود
1 - به ادمی که خیلی شَرّ هستش ومثل برج زهر مار رو سر همه فرود میاد به این یکی اون یکی گیر میده
2 - به کسی میگن که خیلی فردین بازی در میاره جان فدایی میکنه
اما در حالت عادی یه ماجرا داره:تو جنگ جهانی دوم ژاپن مهمات جنگی مثل بمب نداشت که مثلا تاسیسات یه کشوری مثل آمریکا رو بزنه. پس خلبان های فداکارش با اینکه می دونستن میمیرن با هواپیما تو جا های مهم فرود میمدن و به اونجا اسیب می زدند

حمله انتحاری

کامِ کازی

1: a member of a Japanese air attack corps in World War II assigned to make a suicidal crash on a target ( such as a ship )
2: an airplane containing explosives to be flown in a suicide crash on a target



کلمات دیگر: