1. She loved the pageantry and tradition of the Royal Family.
[ترجمه ترگمان]او شکوه و سنت خانواده سلطنتی را دوست داشت
[ترجمه گوگل]او ستایش و سنت خانواده سلطنتی را دوست داشت
2. I learn the importance of pageantry and ceremony.
[ترجمه ترگمان]من اهمیت شکوه و مراسم را یاد می گیرم
[ترجمه گوگل]من اهمیت سخنرانی و مراسم را یاد می گیرم
3. The pageantry surrounding the court is a feast of spectacle and venerable tradition.
[ترجمه ترگمان]شکوه و شکوه دربار، جشنی است از نمایش و رسم محترم
[ترجمه گوگل]نمایشگاه اطراف دادگاه جشن عکاسی و سنت معتبر است
4. Police pageantry was a symbolic rite.
[ترجمه ترگمان]مراسم باشکوه پلیس یک مراسم نمادین بود
[ترجمه گوگل]تظاهرات پلیس یک مراسم نمادین بود
5. Not for silly pageantry, Hardin.
[ترجمه ترگمان] نه برای نمایش احمقانه، hardin
[ترجمه گوگل]نه برای احمقانه احمقانه، هاردین
6. But with all its spectacle and pageantry, Ben - Hur is a story of people.
[ترجمه ترگمان]اما با همه نمایش و شکوه آن، بن - هور داستانی از مردم است
[ترجمه گوگل]اما با تمام عظمت و پویایی آن، بن هور یک داستان از مردم است
7. Pageantry and detail and sense of place can greatly add to a game's emotional appeal.
[ترجمه ترگمان]pageantry و جزئیات و احساس مکان می توانند به جذابیت احساسی یک بازی اضافه کنند
[ترجمه گوگل]طنز و جزئیات و حس مکان می تواند تا حد زیادی به تجدید نظر عاطفی بازی اضافه کند
8. He was tired of the pageantry of the noble family and decided to be a monk.
[ترجمه ترگمان]او از شکوه خانواده اشرافی خسته شده بود و تصمیم گرفت که یک راهب باشد
[ترجمه گوگل]او از تعالی خانواده نجیب خسته شد و تصمیم گرفت که یک راهب باشد
9. Pomp, pageantry and symbolism mark the first day of this visit.
[ترجمه ترگمان]نماد، شکوه و نماد اولین روز از این دیدار است
[ترجمه گوگل]پانزدهم، نمایش و نمادین، اولین روز این بازدید است
10. Colorful, showy display; pageantry or pomp.
[ترجمه ترگمان]نمایش رنگین، پرزرق و برق، شکوه و شکوه
[ترجمه گوگل]صفحه نمایش رنگارنگ، جذاب؛ خواهر یا برادر
11. She loved the pageantry and tradition of the Royal family.
[ترجمه ترگمان]او شکوه و سنت خانواده سلطنتی را دوست داشت
[ترجمه گوگل]او ستایش و سنت خانواده سلطنتی را دوست داشت
12. There was no shortage of pageantry for the royal couple in the evening.
[ترجمه ترگمان]در عصر هیچ کمبودی از شکوه و جلال برای زوج سلطنتی وجود نداشت
[ترجمه گوگل]در طول شب، هیچ کمبودی برای زوج سلطنتی وجود نداشت
13. The beauty pageantry develops as years go on.
[ترجمه ترگمان]شکوه زیبایی همانطور که سال ها ادامه می یابد، رشد می کند
[ترجمه گوگل]تعمق زیبایی به سال ها ادامه می یابد
14. London was a blaze of pageantry and colour.
[ترجمه ترگمان]لندن ترکیبی از شکوه و رنگ بود
[ترجمه گوگل]لندن پر از غربت و رنگ بود
15. It is unexcelled for royal pageantry and for a gracious and civilized way of life.
[ترجمه ترگمان]آن به خاطر شکوه سلطنتی و برای یک روش بزرگوارانه و متمدن زندگی است
[ترجمه گوگل]این برای نژاد سلطنتی و برای یک شیوه ی دوستانه و متمدنانه غیرقابل تحمل است