کلمه جو
صفحه اصلی

tableau


معنی : تابلو، پرده نقاشی، جدول، دور نمای نقاشی
معانی دیگر : نمای چشمگیر، صحنه ی جالب، تصویر گیرا

انگلیسی به فارسی

پرده نقاشی، تابلو، دورنمای نقاشی، جدول، جعبه تقسیم


تابلو، جدول، پرده نقاشی، دور نمای نقاشی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: tableaus, tableaux
(1) تعریف: an artistically arranged group of actors who remain motionless for a moment on stage, as at the end of a scene.

(2) تعریف: a dramatic scene or description.

• dramatic scene, vivid description; representation of a scene in which all the actors stand silent and motionless
a tableau is a scene from history or a legend, represented by people standing on a stage wearing costumes or by a painting, sculpture, or photograph.

دیکشنری تخصصی

[سینما] تابلو
[ریاضیات] جدول

مترادف و متضاد

تابلو (اسم)
sign, panel, board, tableau

پرده نقاشی (اسم)
canvas, canvass, tableau

جدول (اسم)
curb, list, schedule, tableau, table, chart, diagram

دورنمای نقاشی (اسم)
tableau

scene, often painted


Synonyms: illustration, picture, representation, spectacle, view


جملات نمونه

1. History is nothing more than a tableau of crimes and misfortunes.
[ترجمه ترگمان]تاریخ چیزی جز تابلو جنایت و بدبختی نیست
[ترجمه گوگل]تاریخ چیزی بیش از یک تابلو از جنایات و بدبختی ها نیست

2. They admired the tableau of the Nativity.
[ترجمه ترگمان]آن ها تابلوی میلاد مسیح را تحسین کردند
[ترجمه گوگل]آنها تابلو روحانی را تحسین کردند

3. The procession included a tableau of the Battle of Hastings.
[ترجمه ترگمان]این مراسم شامل یک تابلو از جنگ هیستینگز بود
[ترجمه گوگل]این فرایند شامل یک تابلو از نبرد هاستینگز بود

4. The tableau was a pleasing artistic picture as much as a family record.
[ترجمه ترگمان]این تابلو یک تصویر هنری دلپذیر و به اندازه یک سابقه خانوادگی بود
[ترجمه گوگل]تابلو یک تصویر هنری خنثی به اندازه یک پرونده خانوادگی بود

5. My hideous tableau vivant, however, will function as an equally effective go-away.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، این هم در تابلوی نقاشی زشت من هم به اندازه یک حرکت موثر عمل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]با این وجود، تابلو نقاشی من، به همان اندازه موثر عمل خواهد کرد

6. The method starts from an efficient tableau and constructs others by pivoting.
[ترجمه ترگمان]این روش از یک تابلو کارآمد شروع می شود و دیگران را به عنوان محور می سازد
[ترجمه گوگل]این روش از تابلوهای کارآمد شروع می شود و دیگران را با چرخش، ساخت می کند

7. Posing in a tableau, they artfully remove their masks, only to reveal more masks underneath.
[ترجمه ترگمان]ژست دهی در تابلو، آن ها به طور ماهرانه ای masks را از بین می برند، فقط برای نشان دادن ماسک بیشتر در زیر
[ترجمه گوگل]با قرار دادن در یک تابلو، آنها به طرز شگفتآیز ماسک خود را حذف می کنند، فقط برای نشان دادن ماسک های بیشتر در زیر

8. By day the town is a small tableau of white-washed homes.
[ترجمه ترگمان]در روز، این شهر یک تابلو کوچک از خانه های شسته شده سفید است
[ترجمه گوگل]در روز شهر یک تابلو کوچک از خانه های شسته شده سفید است

9. The tableau is no longer primal feasible and one further pivot as shown. is required to achieve an optimal tableau in which.
[ترجمه ترگمان]جدول زمانی دیگر امکان پذیر نیست و یک محور دیگر نیز نشان داده شده است برای رسیدن به یک جدول بهینه مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]تابلوهای دیگر امکان پذیر نیستند و یک محور دیگر نشان داده شده است برای رسیدن به یک تابلو مطلوب که در آن است، لازم است

10. So, if we put then the tableau is optimal for.
[ترجمه ترگمان]پس اگر قرار بگذاریم این تابلو برای ما بهینه است
[ترجمه گوگل]بنابراین، اگر قرار داده شود، تابلو برای آن مطلوب است

11. The tableau is no longer optimal, so we must pivot in the x 1 -column to restore dual feasibility.
[ترجمه ترگمان]این تابلو دیگر بهینه نیست، بنابراین ما باید در ستون x ۱ قرار دهیم تا امکان پذیری دوگانه را احیا کنیم
[ترجمه گوگل]Tableau دیگر بهینه نیست، بنابراین ما باید در ستون x 1 برای بازگرداندن قابلیت دوگانه بایستیم

12. She had liked especially the tableau of the Assumption, when the rockets launched the Madonna into heaven.
[ترجمه ترگمان]او به ویژه تابلو حضرت مریم را دوست داشت، هنگامی که موشک مریم عذرا را به آسمان پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]او به خصوص تابلو فرش عاشق شده بود، زمانی که موشک Madonna به بهشت ​​فرود آمد

13. But he see a horrible tableau. There's much baby to surround the town.
[ترجمه ترگمان] ولی اون یه تابلو وحشتناک داره خیلی بچه است که این شهر را احاطه کرده است
[ترجمه گوگل]اما او یک تابلو وحشتناک را می بیند برای اطراف شهر خیلی بچه است

14. This panoramic tableau from Burroughs’ Barsoom novel “Thuvia, Maid of Mars” epitomizes Frazetta’s singular style.
[ترجمه ترگمان]این فیلم پانوراما از رمان \"Thuvia\"، \"Thuvia، دوشیزه مریخ\" بطور خلاصه به سبک منحصر به فرد Frazetta اشاره کرد
[ترجمه گوگل]این تابلو پانوراما از رمان Burroughs 'بارسوم 'Thuvia، خدمتکار از مریخ' ظاهر سبک Fazetta منحصر به فرد است

پیشنهاد کاربران

در بعضی موارد تصویر معنا میده

tableau ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: مجلس 2
تعریف: در ساختار غیرارسطویی و خطی، بخشی از نمایش که با تغییر آرایه و موقعیت، بدون در نظر گرفتن توالی زمانی و مکانی، همراه است


کلمات دیگر: