کلمه جو
صفحه اصلی

iceberg


معنی : توده یخ غلتان، توده یخ شناور، کوهیخ شناور
معانی دیگر : یخکوه، کوه یخ (شناور در آب)، توده ی  غلتان، کوه ی  شناور، توده ی شناور

انگلیسی به فارسی

توده یخ غلتان، کوه یخ شناور، توده یخ شناور


کوه یخی، توده یخ شناور، توده یخ غلتان، کوهیخ شناور


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large floating mass of ice that has broken from a glacier.

(2) تعریف: (informal) an aloof or unemotional person.

• large floating mass of ice which has broken off from a glacier
an iceberg is a large, tall mass of ice floating in the sea.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] کوه یخ - توده یخ شناور

مترادف و متضاد

توده یخ غلتان (اسم)
glacier, iceberg, icefall

توده یخ شناور (اسم)
iceberg

کوه یخ شناور (اسم)
iceberg

جملات نمونه

1. tip of the iceberg
نمونه ی کوچکی از مشکلات بزرگتر و پنهان

2. The ship hit an iceberg and went under.
[ترجمه ترگمان]کشتی به یک کوه یخی برخورد کرد و به زیر آن رفت
[ترجمه گوگل]کشتی به یک کوه یخ تبدیل شد و زیر آن رفت

3. But this is only the tip of the iceberg.
[ترجمه ترگمان]اما این فقط نوک کوه یخ است
[ترجمه گوگل]اما این فقط نوک کوه یخ است

4. The ship struck a hidden iceberg.
[ترجمه ترگمان]کشتی به یک کوه یخ پنهانی برخورد کرد
[ترجمه گوگل]این کشتی یک کوه یخ پنهان بود

5. This figure represents only the tip of the iceberg, since as many as 90% of cases go unreported.
[ترجمه ترگمان]این رقم تنها نوک کوه یخ را نشان می دهد، زیرا تا حدود ۹۰ درصد موارد گزارش نمی شوند
[ترجمه گوگل]این رقم تنها نقطه نوک کوه یخ را نشان می دهد، از آنجایی که 90٪ موارد به گزارش نرسیده است

6. An iceberg was on a collision course with the ship.
[ترجمه ترگمان]یک کوه یخی در مسیر برخورد با کشتی قرار داشت
[ترجمه گوگل]یک کوه یخ در یک دوره برخورد با کشتی بود

7. The ship ran upon the iceberg.
[ترجمه ترگمان]کشتی به کوه یخ برخورد کرد
[ترجمه گوگل]کشتی بر روی کوه یخ زد

8. The ship was holed by an iceberg.
[ترجمه ترگمان]کشتی از یک کوه یخی پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]کشتی توسط یک کوه یخ زده نگهداری شد

9. The glacier calved a large iceberg.
[ترجمه ترگمان]کوه یخی یک کوه یخی بزرگ زاییده بود
[ترجمه گوگل]یخچال و فریزر یک کوه یخ بزرگی را کشت

10. Most of the iceberg is under the water.
[ترجمه ترگمان]بیشتر کوه یخی زیر آب است
[ترجمه گوگل]بیشتر کوه یخ زیر آب است

11. Their ship circled the iceberg.
[ترجمه ترگمان]کشتی آن ها کوه یخ را احاطه کرده بود
[ترجمه گوگل]کشتی آنها گرداب یخی را غرق کرد

12. But this was only the tip of the iceberg.
[ترجمه ترگمان]اما این فقط نوک کوه یخ بود
[ترجمه گوگل]اما این فقط نوک کوه یخی بود

13. Over 100 burglaries are reported every month, and that's just the tip of the iceberg.
[ترجمه ترگمان]هر ماه بیش از ۱۰۰ فقره سرقت گزارش شده است و این فقط نوک کوه یخ است
[ترجمه گوگل]بیش از 100 سرقت از هر ماه گزارش می شود و این فقط نوک کوه یخ است

14. Unless we're all a lot more careful, the people who have died so far will be just the tip of the iceberg.
[ترجمه ترگمان]مگر اینکه ما همگی مراقب باشیم، مردمی که تا اینجا مرده اند، فقط نوک قله کوه یخی است
[ترجمه گوگل]مگر اینکه همه ما خیلی بیشتر مراقب باشیم، افرادی که تاکنون فوت کرده اند تنها نکته ی کوه یخی خواهند بود

پیشنهاد کاربران

می تواند کنایه از مشکلات بزرگتر و پنهان، خواسته ها باشد

tip of the iceberg : ( تحت الفظی ) نوک کوه یخ، ( استعاری ) مشتی از خروار، یک جنبه یا گوشه از ماجرا، بخشی از قضیه

کوه یخ

یخ

کاهوی سالادی


کلمات دیگر: