کلمه جو
صفحه اصلی

nakedness


معنی : عریانی
معانی دیگر : برهنگی، لختی، بی پوششی، بی پردگی، آشکاری، سادگی، عورت

انگلیسی به فارسی

برهنه، عریانی


انگلیسی به انگلیسی

• nudeness, state of being uncovered; bareness, state of being exposed

مترادف و متضاد

عریانی (اسم)
nakedness

جملات نمونه

1. Truth’s best ornament is nakedness.
[ترجمه ترگمان]بهترین زینت حقیقت برهنگی است
[ترجمه گوگل]حقیقت بهترین تزئینات برهنه است

2. Adam and Eve tried to hide their nakedness with fig leaves.
[ترجمه ترگمان]ادم و ای و سعی می کردند برهنگی خود را با برگ ها پنهان کنند
[ترجمه گوگل]آدم و حوا سعی کردند برهه خود را با برگهای انجیر مخفی کنند

3. She pulled the sheet higher to cover her nakedness.
[ترجمه ترگمان]ملافه را بالاتر کشید تا برهنگی خود را بپوشاند
[ترجمه گوگل]او ورق را بالا برد تا برهنه اش را پوشش دهد

4. You have not yet suffered at their nakedness, and therefore you have never known how blind they are, how weak.
[ترجمه ترگمان]تو هنوز به برهنگی خود رنج نبردی و از این رو هرگز نمی دانید که چقدر کور هستند، چه قدر ضعیف
[ترجمه گوگل]شما هنوز بر روی برهنه خود رنج دیده اید، و بنابراین شما هرگز نمی دانید که آنها کور هستند، چه ضعف

5. Gratefully Gina covered her nakedness, marvelling at the strange circumstances in which she found herself.
[ترجمه ترگمان]جی نا تالیا را با برهنگی خود پوشاند و از شرایط عجیبی که در آن یافت تعجب کرد
[ترجمه گوگل]خوشبختانه جینا برهنه اش را پوشانده بود، با عجیب بودن در شرایط عجیب و غریب که در آن خودش را یافت

6. Nakedness wouldn't embarrass him - Lucenzo was quite without shame.
[ترجمه ترگمان]nakedness باعث خجالت او نمی شد - Lucenzo بدون شرم بود
[ترجمه گوگل]برهنه او را خجالت نمی کشد - Lucenzo کاملا بدون شرم بود

7. I snuggled up against their nakedness and was content.
[ترجمه ترگمان]من به برهنگی خود تکیه دادم و راضی بودم
[ترجمه گوگل]من بر علیه برهه های خود فرو ریختم و محتاط بودم

8. Then the nakedness was covered: he had seen what lay ahead.
[ترجمه ترگمان]سپس برهنگی پوشیده شده بود؛ آنچه را که در پیش رو داشت دیده بود
[ترجمه گوگل]سپس برهنگی پوشانده شد: او آنچه را پیش رو داشت دیده بود

9. The slight indecency of nakedness, emphasized by her stockings, four times suspended to an elastic girdle, bothered her.
[ترجمه ترگمان]آن indecency لخت، که جوراب های او، که چهار بار به یک کمربند کش دار آویخته بود، او را آزار می داد
[ترجمه گوگل]ناتوانی ناچیز برهنگی، که توسط جوراب های او تأکید شده است، چهار بار به یک بند کمر بند به حالت تعلیق درآمد، او را ناراحت کرد

10. Ham, the father of Canaan, saw his father's nakedness and told his two brothers outside.
[ترجمه ترگمان]حام، پدر کنعان، لخت پدرش را دید و دو برادر را بیرون آورد
[ترجمه گوگل]هام، پدر کنعان، برهنه پدرش را دید و به دو برادرش بیرون گفت

11. I have seen emperor in their nakedness, and the sight is not inspired.
[ترجمه ترگمان]من امپراطور را در برهنگی خود دیده ام و این منظره الهام بخش نیست
[ترجمه گوگل]من امپراتور را در برهنه خود دیده ام، و چشم بصیرت ندارد

12. Thou shalt not uncover the nakedness of thy mother's sister: for she is thy mother's near kinswoman.
[ترجمه ترگمان]تو نباید برهنگی خواهر مادر تو را بر ملا کنی: چون او نزدیک به خویشاوند نزدیکی است
[ترجمه گوگل]تو برهنه خواهر مادرت را نمی شناسید زیرا او مادربزرگ شما است

13. In his nakedness he was a pitiable figure.
[ترجمه ترگمان]در برهنگی خود یک شخصیت قابل ترحم دیده می شد
[ترجمه گوگل]در برهنگی او، یک شخصیت وحشتناک بود

14. Marriage is about nakedness, exposure, defenselessness, and the very extremities of intimacy.
[ترجمه ترگمان]ازدواج در مورد برهنگی، قرار گرفتن، defenselessness، و the صمیمیت است
[ترجمه گوگل]ازدواج در مورد برهنگی، قرار گرفتن در معرض، بی دفاع و بسیار اندوه صمیمیت است


کلمات دیگر: