معنی : لایی، لایه، تشک، دفترچه یادداشت، دزد پیاده، اسب راهوار، صدای پا، هر چیز نرم، اب خشک کن، مرکب خشک کن، پشتی، چنبره، جاده، چنگ، قدم زدن، لایی گذاشتن، پیاده سفر کردن، زیر پالگد کردن، بالسشتک زخم بندی، با آب و تاب گفتن، با لایه نرم یا بالشتک پوشاندن
معانی دیگر : (واژه ی آوایی) صدای پا، تپ، تلپ، (هر چیزی که صندلی و غیره را نرم و راحت می کند یا جلو اصطکاک را می گیرد) تودوزی، نرم رویه، نرم پوش، نرم لایه، (پزشکی - پوشش نرمی که روی زخم می گذارند) نرم پوش، بالشتک، تامپون، پد، دفتر، دفترچه، کتابچه، (خودمانی) آپارتمان، اتاق، محل زندگی، (مبل و صندلی و غیره) تودوزی کردن، لایی گذاری کردن، لایی دار کردن، نرم لایه دار کردن، نرم رویه دار کردن، (نطق یا نگارش) شاخ و برگ دادن، از حشو و زواید پر کردن، (صورت هزینه یا رسید و غیره) دستکاری کردن و افزودن (بر مبلغ)، زین نرم و تودوزی شده، (بخش نرم پنجه ی حیواناتی مانند سگ و گربه و گرگ) پا نرمه، نرم پنجه، (برخی گیاهان آبزی) برگ شناور، رجوع شود به: launch pad، استامپ (ink pad و stamp pad هم می گویند)، (خودمانی) بستر، تختخواب، رهنوردی کردن، پای پیاده رفتن، (انگلیس) راه باریک، کوره راه، معبر، بااب و تاب گفتن، لفاف کردن