کلمه جو
صفحه اصلی

facultative


معنی : وابسته به گوناگون
معانی دیگر : اختیاری، گزینشی، دلخواه، میلی، مجاز، روا، با پروانه، (وابسته به استعداد یا حواس پنج گانه و غیره) استعدادی، فرزامی، وابسته به faculty بمعانی گوناگون ان

انگلیسی به فارسی

وابسته به faculty (به معانی گوناگون ان)


دائمی، وابسته به گوناگون


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or concerning the granting of a right or privilege.

(2) تعریف: designating something that may or may not happen.

(3) تعریف: of or concerning a mental faculty.

• making possible, allowing; optional; possible; able to exist in more than one set of environmental conditions (biology)

دیکشنری تخصصی

[صنایع غذایی] اختیاری :صفتی توصیفی که در میکروبشناسی برای مشخص کردن استعداد نشو و نما در مجاورت و یا دور از یک عامل محیطی استفاده میشود. مثالسرما دوست اختیاری)

مترادف و متضاد

وابسته به گوناگون (صفت)
facultative

جملات نمونه

1. these formalities are facultative
این مراسم اختیاری (غیراجباری) است.

2. A facultative pathogen of some insect species commonly used as a biopesticide.
[ترجمه ترگمان]یک پاتوژن قوی برخی از گونه های حشرات عموما به عنوان a استفاده می شود
[ترجمه گوگل]پاتوژن فیزیولوژیکی بعضی از گونه های حشرات معمولا بعنوان یک بیوپستیکید استفاده می شود

3. Any direct business or facultative reinsurance business, being general business, in relation to which the risk is underwritten in Hong Kong, that is to say.
[ترجمه ترگمان]هر کسب وکار مستقیم یا تجارت الکترونیک اختیاری، تجارت عمومی، در رابطه با این که این ریسک در هنگ کنگ پرداخت می شود، یعنی این است که باید گفت
[ترجمه گوگل]هر گونه کسب و کار مستقیم و یا حق بیمه مجدد، کسب و کار عمومی، در ارتباط است که در معرض خطر در هنگ کنگ، به این معنی است

4. A facultative anaerobic bacillus strain Xg 01 is isolated from the dirt.
[ترجمه ترگمان]A bacillus anaerobic facultative xg ۰۱ از کثیفی جدا شده است
[ترجمه گوگل]یک سویه Bacillus anaerobic Xg 01 از خاک جدا می شود

5. Nitrate can be used by facultative organisms living under intermediate conditions referred to as anoxic.
[ترجمه ترگمان]Nitrate را می توان توسط ارگانیسم های اختیاری که تحت شرایط میانی به عنوان anoxic زندگی می کنند، مورد استفاده قرار داد
[ترجمه گوگل]نیترات را می توان با ارگانیزم های فاسد که در شرایط واسطه ای نامیده می شوند، نامیده می شود

6. The last questions in the examination were facultative.
[ترجمه ترگمان]آخرین سوال در امتحانات facultative بود
[ترجمه گوگل]آخرین سوالات در معاینه غیرمجاز بود

7. Anaerobic facultative can remove more than 80% of TNT and RDX in the wastage. Aquatic organism (water hyacinth) can degradate TNT and RDX in some extent.
[ترجمه ترگمان]Anaerobic اختیاری می تواند بیش از ۸۰ درصد تی ان تی و RDX را در the حذف کند ارگانیسم آبی (سنبل آبی)می تواند تی ان تی و RDX را تا حدودی کاهش دهد
[ترجمه گوگل]فاکتور بی هوازی می تواند بیش از 80 درصد از TNT و RDX را در زباله حذف کند ارگانیسم آب (سنبله آب) می تواند تا حدودی TNT و RDX را تخریب کند

8. Brucella spp are the facultative intracellular pathogens with the ability to survive and multiply in phagocytes, and they can cause abortion of pregnant domestic animals and undulant fever in humans.
[ترجمه ترگمان]گونه های Brucella، عوامل بیماری زای درون سلولی با توانایی زنده ماندن و ضرب در phagocytes هستند و می توانند باعث سقط جنین حیوانات خانگی باردار و تب undulant در انسان ها شوند
[ترجمه گوگل]گونه Brucella spp، پاتوژن های داخل سلولی فیزیولوژیک هستند که توانایی زنده ماندن و ضرب شدن در فاگوسیت ها را دارند و می توانند سقط جنین های حیوانات باردار و تب را در انسان ایجاد کنند

9. A facultative parasite can exist as a parasite or a saprophyte.
[ترجمه ترگمان]یک انگل اختیاری می تواند به عنوان یک انگل و یا انگل وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]انگل فیزیولوژیک می تواند به عنوان انگل یا یک saprophyte وجود داشته باشد

10. What is a facultative parasite?
[ترجمه ترگمان]انگل facultative چیه؟
[ترجمه گوگل]انگل فیزیولوژیک چیست؟

11. It's a facultative enactment.
[ترجمه ترگمان]این یک facultative است
[ترجمه گوگل]این یک تصویب قانونی است

12. Researchers have propounded the main target of rice apomixis . It is dominant and simplicity, specificity and spontaneity, facultative and lethal, polyploidy and hybridity.
[ترجمه ترگمان]محققان هدف اصلی برنج را مطرح کرده اند این سبک غالب و ساده، اختصاصی بودن و spontaneity، اختیاری و hybridity است
[ترجمه گوگل]محققان هدف اصلی برنج apomixis را پیشنهاد کرده اند این غالب و سادگی، خاصیت و خودپنداری، فاکتوریل و کشنده، پلیپلوئیدی و همبستگی است

13. The Sterilization effect of micro electrolysis process on anaerobic or facultative aerobe microbes in industrial circulating water system was studied under different conditions.
[ترجمه ترگمان]اثر Sterilization فرآیند الکترولیز خرد بر روی میکروب های میکرو بی هوازی و یا اختیاری در سیستم آب گردش صنعتی تحت شرایط مختلف مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]تأثیر استریلیزاسیون پروتئین میکرولیز بر میکروب های هوازی بی هوازی یا فاکتوریل در سیستم آبرسانی صنعتی تحت شرایط مختلف مورد مطالعه قرار گرفت

14. Through Jia Bao-Yu's olfaction and gustation, his spiritual love and facultative desire was emphasized.
[ترجمه ترگمان]از طریق Jia Bao و gustation، عشق روحی و تمایلات اختیاری او مورد تاکید قرار گرفت
[ترجمه گوگل]از طریق جی بائو یو، جسم و جسارت، عشق روحانی و تمایل فکری او تأکید شد

These formalities are facultative.

این مراسم اختیاری (غیراجباری) است.


پیشنهاد کاربران

اختیاری

facultative ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: دوگونه‏زی
تعریف: موجوداتی که بقا و رشد آنها هم در غیاب و هم در وجود اکسیژن محلول میسر باشد


کلمات دیگر: