کلمه جو
صفحه اصلی

icebreaker


معنی : قایق یخ شکن، کشتی یخشکن
معانی دیگر : (کشتی) یخ شکن، (پل یا اسکله و غیره - برآمدگی به شکل 8 که برای حفظ بنا از یخ شناور در جلو پایه ها تعبیه می شود) یخ شکاف، قایق ی شکن، کشتی ی شکن، کرجی ی  شکن

انگلیسی به فارسی

قایق یخ شکن، کشتی یخ شکن


یخچال فریزر، کشتی یخشکن، قایق یخ شکن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a ship capable of breaking thick ice to allow passage.

(2) تعریف: something that relieves social tensions caused by formality or awkwardness.

- His joke was an immediate icebreaker.
[ترجمه pouya] شوخی اش یخ مجلس را آب کرد
[ترجمه آریس حق وردیان] شوخی او باعث شد یخ مجلس بشکند ( سر صحبت باز شود )
[ترجمه ترگمان] شوخی او یک کشتی یخ شکن فوری بود
[ترجمه گوگل] شوخی او یک قایق یخ شکن فوری بود

• boat used to make a passage through ice; tool used to crush ice; opening remark or joke designed to put people at ease

مترادف و متضاد

قایق یخ شکن (اسم)
iceboat, icebreaker

کشتی یخ شکن (اسم)
icebreaker

جملات نمونه

1. An annual freshman icebreaker called "Dickerella," in which women and men pair off for trips to a local burger Joint named Dick's, has become a farce.
[ترجمه ترگمان]یک دانشجوی سال اول به نام \"Dickerella\" که در آن زنان و مردان برای سفر به یک همبرگر محلی به نام دیک s عازم سفر می شوند، به یک نمایش مضحک تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]یک یخچال فریبنده ی سال نو به نام 'Dickerella' که در آن زنان و مردان برای سفر به یک همبرگر مشترک محلی به نام دیک جفت شده اند، تبدیل به یک افسسی شده است

2. An annual freshman icebreaker called " Dickerella, " in which women and men pair off for trips to a local burger Joint . . .
[ترجمه زهره] مراسم سالانه ای که برای آب کردن یخ سال اولی ها برگزار می شود، دیکرلا نام دارد که در آن زن ها و مردها برای رفتن به برگر فروشی محلی با هم جفت می شوند.
[ترجمه ترگمان]یک دانشجوی سال اول به نام \"Dickerella\" نام دارد که در آن زنان و مردان برای سفر به یک شرکت مشترک برگر به مسافرت می روند
[ترجمه گوگل]یک یخچال فریبنده ی سال نو به نام 'Dickerella' که در آن زنان و مردان برای سفر به یک برگر مشترک محلی جفت می شوند

3. This game is an effective icebreaker at the beginning of a semester.
[ترجمه ترگمان]این بازی در ابتدای یک ترم an کارآمد محسوب می شود
[ترجمه گوگل]این بازی یک سرنشین یخچال موثر در آغاز یک ترم است

4. The atomic icebreaker reeved the icebergs.
[ترجمه ترگمان]The اتمی کوه های یخی را نابود می کند
[ترجمه گوگل]یخچال فریزر اتمی، یخچال های یخ زده را رد کرد

5. Excellent fun and a good icebreaker for the kids.
[ترجمه ترگمان]تفریح خوبی بود و پیاده روی خوبی برای بچه ها بود
[ترجمه گوگل]سرگرم کننده عالی و یخبندان خوب برای بچه ها

6. Eddie has scored her first basket, an icebreaker that helps her self-confidence.
[ترجمه ترگمان]ادی اولین سبد خود را به ثمر رساند، an که به اعتماد به نفس خود کمک می کند
[ترجمه گوگل]ادی اولین بورد خود را به دست آورد، یک یخچال دار که به اعتماد به نفس او کمک می کند

7. A steam-powered icebreaker for the transportation of the trains on Lake Baikal, built in 189
[ترجمه ترگمان]یک ماشین بخار با نیروی بخار برای حمل و نقل قطار در دریاچه بایکال که در سال ۱۸۹ ساخته شده است
[ترجمه گوگل]یخچال فریزر بخار برای حمل قطار در دریاچه بایکال، ساخته شده در سال 189

8. Probably formed on the side of the Finnish icebreaker Tarmo, a feather-edged loaf of ice floats in the Gulf of Finland.
[ترجمه ترگمان]احتمالا در طرف فنلاندی \"icebreaker Tarmo\"، یک قرص نان که لبه پر از یخ در خلیج فنلاند شناور است، شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]احتمالا در سمت یخچال فانوس فنلاند Tarmo شکل گرفته است، یک کوه پر از یخ پوشیده از یخ در خلیج فنلاند

9. Its Icebreaker brand is popular withyoung, image - conscious outdoor enthusiasts.
[ترجمه ترگمان]برند icebreaker آن withyoung محبوب، مشتاقان بیرونی در فضای تصویر است
[ترجمه گوگل]نام تجاری Icebreaker آن با محبوب و دوست داشتنی در فضای باز شناخته شده است

10. Barber was aboard the Canadian research icebreaker Amundsen, checking on ice in the Beaufort Sea north of Alaska and Western Canada.
[ترجمه ترگمان]باربر در کشتی تحقیقاتی کانادایی icebreaker Amundsen بود که بر روی یخ در دریای بوفورت در شمال آلاسکا و غرب کانادا نظارت می کرد
[ترجمه گوگل]باربر در آموندسن شناور Icebreaker تحقیقاتی کانادایی در یاتا در دریای بیوفورت در شمال آلاسکا و غرب کانادا قرار گرفت

11. He told jokes as an icebreaker.
[ترجمه ترگمان]او به شوخی به شوخی گفت
[ترجمه گوگل]او جوک ها را به عنوان یخزده گفت

12. Icebreaker Louis Saint Laurent in Resolute Bay, Nunavut Territory, Canada.
[ترجمه ترگمان]icebreaker لوئیس سن لوران در خلیج Resolute، قلمرو نوناووت، کانادا
[ترجمه گوگل]Ice Creator Louis Saint Laurent در خلیج Resolute، Territory Nunavut، کانادا

13. A subtle joke is always a good icebreaker.
[ترجمه ترگمان]یک شوخی ظریف همیشه یک کشتی یخ شکن خوب است
[ترجمه گوگل]یک شوخی ظریف همیشه یک یخزده خوب است

پیشنهاد کاربران

فردی که صحبت را شروع می کند و پیشقدم است.

آب کردن یخ مجلس در ابتدای صحبت

موضوع یا فردی که در گفتگو باعث آب شدن یخ بین افراد می شود. ( روابط را گرم می کند. )


کلمات دیگر: