کلمه جو
صفحه اصلی

icefall


معنی : توده یخ غلتان، ابشار یخی
معانی دیگر : (در یخرودها - توده ی یخ خرد شده در پایان یخرود به ویژه در جایی که شیب تند دارد) یخشار، آبشار یخی، توده ی غلتان

انگلیسی به فارسی

ابشار یخی، توده یخ غلتان


تگرگ، ابشار یخی، توده یخ غلتان


انگلیسی به انگلیسی

• glacial ice formation resembling a frozen waterfall; falling of a mass of ice (from a glacier, etc.)

دیکشنری تخصصی

[] یخشار - یخشار، آبشار یخ

مترادف و متضاد

توده یخ غلتان (اسم)
glacier, iceberg, icefall

ابشار یخی (اسم)
icefall

جملات نمونه

1. The constantly shifting Khumbu Icefall is like a bunch of ice cubes continually tumbling down the icy mountain wall, " said photographer Bobby Model. "
[ترجمه ترگمان]عکاس بابی Model، عکاس، گفت: \" تغییر مداوم Khumbu مانند یک خوشه یخ است که پیوسته از بالای کوه یخی عبور می کند
[ترجمه گوگل]عکاس بابی مدل می گوید: 'Icefall یخ زده Khumbu، که به طور مداوم در حال تغییر است، مانند یک دسته از کیک های یخی است که به طور مداوم از دیوار کوه یخ زده عبور می کند ' '

2. The constantly shifting Khumbu Icefall is like a bunch of ice cubes continually tumbling down the icy mountain wall," said photographer Bobby Model about this image.
[ترجمه ترگمان]عکاس بابی مدلی در مورد این تصویر گفت: \" تغییر مداوم Khumbu Icefall مانند یک مشت یخ است که پیوسته از دیواره کوه یخی عبور می کند \"
[ترجمه گوگل]فتوشاپ Bobby Model در مورد این تصویر گفت: 'Icefall مستحکم در حال تغییر Khumbu مانند یک دسته از کوب های یخی است که به طور مداوم از دیوار کوه یخ زدگی کاسته می شود '

3. The operation, called Operation Icefall, was led by officers from the Metropolitan police's clubs and vice unit.
[ترجمه ترگمان]این عملیات، موسوم به عملیات Icefall، توسط افسران پلیس و واحد پلیس پایتخت هدایت شد
[ترجمه گوگل]عملیات، به نام Operation Icefall، توسط افسران کلوب های پلیس متروپولیتن و معاون منجر شد

4. From the horrific icefall to the drying up Twins Lake, from th"e dancing road" to the poverty- stricken natives, the author witnessed the crisis of Yellow River Source.
[ترجمه ترگمان]از the وحشتناک به خشک کردن دو قلوها از دریاچه، از \"مسیر رقص\" گرفته تا بومیان فقیر، نویسنده شاهد بحران رودخانه زرد بود
[ترجمه گوگل]نویسنده از بحران یخ زده تا خشک شدن دریاچه Twins، از جاده رقص 'به بومیان فقیر آسیب دیده، شاهد بحران رودخانه رودخانه زرد بود

5. The treacherous Khumbu Icefall has taken the lives of many climbers on their first day as they head to their first camp.
[ترجمه ترگمان]The treacherous Icefall زندگی بسیاری از کوهنوردان را در اولین روز خود هنگامی که به اولین کمپ خود رسیدند، گرفته است
[ترجمه گوگل]Khumbu Icefall خائنانه اولین کوهنوردان خود را در اولین روز خود به عنوان اولین کوهنوردی خود برده اند

6. Northeast of the icefall, the glacier's surface is mostly smooth for several kilometers until a network of crevasses mark the surface.
[ترجمه ترگمان]در شمال شرقی آبشار یخی، سطح یخچال به مدت چند کیلومتر صاف است تا اینکه شبکه ای از شکاف های crevasses سطح آن به وجود آید
[ترجمه گوگل]در شمال شرقی یخچال، سطح یخچالها تا چندین کیلومتر صاف است تا یک شبکه از حفره ها سطح را نشان دهد

7. After a hard winter freeze, however, Dow Spout becomes a slick, crystalline "icefall".
[ترجمه ترگمان]پس از یک توقف سخت زمستانی، داو داو به عنوان آبشار \"آبشار یخی\" تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]با این حال، پس از یخ زده سخت زمستان، Dow Spout به یک 'یخ زده' براق و بلندی تبدیل می شود

8. Tourists of Glacier Explorer boats say the icefall caused waves of up to 5 meters in height which swept up and down the lake for 30 minutes.
[ترجمه ترگمان]گردشگران آمریکایی اکسپلورر می گویند که این آبشار یخی باعث ایجاد امواجی با ارتفاع ۵ متر می شود که به مدت ۳۰ دقیقه از دریاچه بالا و پایین می رود
[ترجمه گوگل]گردشگران قایق Glacier Explorer می گویند که یخچال باعث موج 5 متر در ارتفاع شد که 30 دقیقه طول می کشد تا دریاچه

9. A climber uses a ladder to cross a crevasse at Everest's Khumbu Icefall, not far above base camp.
[ترجمه ترگمان]یک کوهنورد از نردبانی استفاده می کند تا از یک شکاف در قله اورست به نام Khumbu s عبور کند که خیلی بالاتر از کمپ اصلی نیست
[ترجمه گوگل]یک صخره نورد از یک نردبان برای عبور از یک نفوذ در Icefall Khumbu یورو است، نه خیلی بیشتر از اردوگاه پایه

10. Sherpa traversing a ladder on an ice fall Sherpa Nima Dorje Tamang traverses a ladder on the Khumbu Icefall of Mount Everest in Nepal.
[ترجمه ترگمان]شرپا traversing از یک نردبان بر روی یک آبشار یخی نیما Dorje Tamang از نردبانی از کوه اورست در کوه اورست در نپال استفاده می کند
[ترجمه گوگل]شرپا در حال گذر از یک نردبان در یک سقوط یخ Sherpa Nima Dorje Tamang از یک نردبان در Khumbu یخ کوه اورست در نپال عبور می کند

11. Where the ice passes over especially steep terrain, ripple marks on the glacier surface indicate the icefall.
[ترجمه ترگمان]جایی که یخ از روی زمین پرشیب عبور می کند، علامت های موج دار روی سطح یخچال نشان دهنده آبشار یخی است
[ترجمه گوگل]جایی که یخ بر روی زمین مخصوصا شیب دار عبور می کند، نشانه های موج دار در سطح یخچال ها نشان دهنده یخ زده است

12. Shifting ice exposes new crevasses with little warning, making the Khumbu Icefall the most dangerous section of a southern Everest ascent.
[ترجمه ترگمان]تغییر دادن یخ، crevasses جدید با هشدار کم را آشکار می کند و the را به خطرناک ترین بخش یک صعود از قله اورست تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]یخ شکنی باعث ایجاد حفره های جدیدی با هشدار کم می شود و Icefall Khumbu را خطرناک تر از صعود یوروست جنوبی قرار می دهد

13. Look at the walls and slopes of the Khumbu glacier [which flows 5 miles down from an icefall on the southern flanks of Everest].
[ترجمه ترگمان]به دیوارها و دامنه های کوه یخی Khumbu نگاه کنید که ۵ مایل پایین تر از آبشار یخی در دامنه های جنوبی اورست قرار دارد
[ترجمه گوگل]به دیوارها و دامنه های یخچال خمبو نگاه کنید (که 5 مایل از یخچال در سمت جنوب اورست به جریان می افتد)

14. Every step is critical on Mount Everest. The treacherous Khumbu Icefall has taken the lives of many climbers on their first day as they head to their first camp.
[ترجمه ترگمان]هر قدم برای کوه اورست حیاتی است The treacherous Icefall زندگی بسیاری از کوهنوردان را در اولین روز خود هنگامی که به اولین کمپ خود رسیدند، گرفته است
[ترجمه گوگل]هر مرحله در کوه اورست بسیار مهم است Khumbu Icefall خائنانه اولین کوهنوردان خود را در اولین روز خود به عنوان اولین کوهنوردی خود برده اند

پیشنهاد کاربران

icefall ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: یخشار
تعریف: بخشی از یخسار که براثر افزایش ناگهانی و شدید شیب در هم شکسته میشود و فرومیریزد


کلمات دیگر: