صفحه اصلی
habitue
معنی
: رونده همیشگی
معانی دیگر
: مشتری، مانوس، معتاد
بستن
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
جملات نمونه
انگلیسی به فارسی
رونده همیشگی، مشتری، مانوس، معتاد
انگلیسی به انگلیسی
• person who regularly goes to a particular place, one who visits frequently
مترادف و متضاد
رونده همیشگی
(اسم)
habitue
جملات نمونه
a habitué of taverns
مشتری دائم میخانهها
کلمات دیگر: