کلمه جو
صفحه اصلی

labeled


معنی : برچسب دار
معانی دیگر : برچسب دار

انگلیسی به فارسی

برچسب دار


برچسب گذاری شده، برچسب دار


انگلیسی به انگلیسی

• tagged, affixed with a label; named, classified

مترادف و متضاد

برچسب دار (صفت)
labeled

جملات نمونه

1. The bottle was specifically labeled "poison. ".
[ترجمه ترگمان]بطری به طور خاص \"زهر\" بود
[ترجمه گوگل]بطری به طور خاص برچسب 'سم' بود '

2. He labeled the boastful man a liar.
[ترجمه ترگمان]مرد مغروری را دروغ گو خطاب کرد
[ترجمه گوگل]او مرد دروغگو را دروغگو نامید

3. She labeled the case with her name and address.
[ترجمه ترگمان]اسم و آدرس او را نوشته بود
[ترجمه گوگل]او با نام و آدرس او جعبه مورد نظر را نشان داد

4. On the customs declaration, the sender labeled the freight as agricultural machinery.
[ترجمه ترگمان]در اظهارنامه گمرکی، فرستنده بار را به عنوان ماشین آلات کشاورزی برچسب زد
[ترجمه گوگل]در اعلامیه گمرکی، فرستنده حمل و نقل را به عنوان ماشین آلات کشاورزی نامگذاری کرد

5. He'd been publicly labeled a child molester.
[ترجمه ترگمان]او در ملا عام یک بچه molester خوانده بود
[ترجمه گوگل]او به طور عمومی به عنوان یک فرزند بزرگتر نامگذاری شده است

6. The bottle was labeled "Poison. ".
[ترجمه ترگمان]این بطری به عنوان \"مسمومیت\" نامگذاری شده بود
[ترجمه گوگل]بطری با برچسب 'سم' '

7. I labeled the trunk for Shanghai.
[ترجمه ترگمان]من چمدانم را برای شانگهای گذاشتم
[ترجمه گوگل]من تنه را برای شانگهای امضا کردم

8. All goods should be labeled with a price.
[ترجمه ترگمان]همه کالاها باید با قیمتی برچسب زده شوند
[ترجمه گوگل]تمام کالاها باید با قیمت مشخص شوند

9. People labeled him as a liar.
[ترجمه ترگمان]مردم او را به عنوان یک دروغگو برچسب می زدند
[ترجمه گوگل]مردم او را دروغگو عنوان کردند

10. Some tablets are labeled for their calcium content.
[ترجمه ترگمان]برخی از لوح ها برای محتوای کلسیم خود برچسب گذاری شده اند
[ترجمه گوگل]برخی از قرص ها برای محتوای کلسیم آنها برچسب گذاری شده اند

11. She was labeled mentally disturbed and put in the psychiatric ward of a small hospital without any administrative procedure.
[ترجمه ترگمان]او به لحاظ روحی دچار اختلال ذهنی شده بود و بدون هیچ گونه روش اجرایی در بخش روان پزشکی بیمارستان کوچکی قرار داده شده بود
[ترجمه گوگل]او تحت تأثیر ذهنی قرار گرفت و در بخش روانپزشکی یک بیمارستان کوچک بدون هیچ مدرک اداری قرار گرفت

12. This enzyme. labeled complex competes with free unlabeled drug in the serum sample for the binding sites on the antibody.
[ترجمه ترگمان]این آنزیم با استفاده از داروی برچسب دار بدون برچسب در سرم، گروه خونی برچسب دار برای محل های اتصال آنتی بادی بر روی آنتی بادی تولید می کند
[ترجمه گوگل]این آنزیم برچسب های پیچیده با مواد مخدر بدون برچسب بدون علامت در نمونه سرم برای سایت های اتصال آنتی بادی رقابت می کنند

13. One piece of paper should be labeled baking powder and the cups marked 1 and
[ترجمه ترگمان]یک تکه کاغذ باید پودر پخت و فنجان ها را ۱ و
[ترجمه گوگل]یک قطعه کاغذ باید پودر پخت و پز را برچسب گذاری کنید و فنجان های 1 و 2 را مشخص کنید

14. The on-screen maps were clear and well labeled, and as I moved around, the maps redrew quickly.
[ترجمه ترگمان]نقشه های روی صفحه روشن بودند و به خوبی برچسب خورده بودند، و همانطور که به اطراف حرکت می کردم، نقشه به سرعت پخش شد
[ترجمه گوگل]نقشه های روی صفحه نمایش روشن و به خوبی برچسب گذاری شده بود، و به محض حرکت، نقشه ها به سرعت تغییر پیدا کردند

پیشنهاد کاربران

برچسب گذاری

اتیکت گذازی

نشان دار

نامیده شدن

نام گذاری، نامیده


کلمات دیگر: