1. labor and management should work in harmony
کارگر و کارفرما باید هماهنگ باشند.
2. labor costs
هزینه ی (مزد) کارگر
3. labor demands the right to bargain collectively and to strike
اتحادیه ی کارگری خواهان حق مذاکره از سوی کارگران و اعتصاب است.
4. labor is bought and sold like any other commodity
کار مانند هر کالای دیگری خرید و فروش می شود.
5. labor laws
قوانین کار
6. labor strifes
مبارزات کارگری
7. labor of love
کار به خاطر عشق و علاقه (نه به خاطر پول)
8. a labor leader
رهبر کارگران
9. a labor pinch may be in the making
ممکن است با کمبود کارگر مواجه شویم.
10. a labor union
اتحادیه ی کارگری
11. a labor union's warchest
پس انداز اتحادیه که با آن حقوق کارگران اعتصابی را می دهند
12. casual labor
کار موقت،کارگر موقت
13. cheap labor
کارگر(ان) کم مزد
14. draconian labor laws
قوانین ستمگرانه کار
15. forced labor
کار اجباری،بیگاری
16. hard labor
(در زندان) اعمال شاقه
17. nonunion labor
کارگران ناوابسته به اتحادیه
18. organized labor
کارگران اتحادیه(ای)
19. rough labor
کار بدنی
20. the labor unions came to be a pawn in the hands of big cooperations
اتحادیه های کارگری بازیچه ی دست شرکت های بزرگ شدند.
21. to labor a point
نکته ای را زیاده بسط دادن
22. with labor i excavated a pit
با زحمت یک گودال کندم.
23. (with) hard labor
(حقوق) با اعمال شاقه
24. cheap labor
دستمزد کم،کارگر ارزان،مزد ارزان
25. take labor
مستلزم کار زیاد بودن،کار بردن
26. capital and labor must coexist
سرمایه دار و کارگر باید با هم سازگاری داشته باشند.
27. go into labor
دچار درد زایمان شدن،درد (زایمان) گرفتن
28. a shortage of labor
کمبود کارگر
29. he joined the labor union and became a big shot
به اتحادیه ی کارگری ملحق شد و جزو کله گنده ها درآمد.
30. she was in labor for five hours
زایمان او پنج ساعت طول کشید.
31. the demands of labor and managment were very differnt, but they finally arrived at a compromise
خواسته های کارگران و کارفرمایان بسیار متفاوت بود ولی بالاخره با هم به توافق رسیدند.
32. the movement of labor to industrial centers
نقل مکان کارگران به مراکز صنعتی
33. drugs that speed up labor
داروهایی که زایمان را تسریع می کند
34. he is backed by labor unions
اتحادیه های کارگری او را پشتیبانی می کنند.
35. that was when the labor unions showed their muscle
در آن هنگام بود که اتحادیه های کارگری قدرت خود را نشان دادند.
36. the new misunderstanding between labor and management
اختلاف جدید میان کارگران و کارفرمایان
37. after the water broke, the labor became easy
پس از پاره شدن کیسه ی آب،زایمان آسان شد.
38. road building still involves manual labor
راهسازی هنوز مستلزم کار بدنی است.
39. the pregnant woman went into labor
زن حامله دردش شروع شد.
40. he was busy patching up another labor union
او مشغول سرهم بندی کردن یک اتحادیه کارگری دیگر بود.
41. the communists were planning to penetrate labor unions
کمونیست ها می خواستند در اتحادیه های کارگری نفوذ کنند.
42. workers are paid hourly for their labor
به کارگران برای کارشان ساعتی مزد می دهند.
43. this book is the result of my labor during the last six years
این کتاب پیامد کار من در شش سال گذشته است.
44. weaving a carpet takes a lot of labor
بافتن یک فرش خیلی کار می برد.
45. writing this dictionary was not an easy labor
نگارش این فرهنگ کار آسانی نبود.
46. he would rather drone than live by honest labor
به جای کار شرافتمندانه ترجیح می داد مفت خوری کند.
47. news of the german's retreat filtered through the labor camp
خبر عقب نشینی آلمان ها در سر تا سر اردوگاه کار اجباری رخنه کرد.
48. with the sweat of one's brow and the labor of one's hands
با عرق جبین و کدیمین
49. he was condemned to ten years of imprisonment with hard labor
او به ده سال زندان با اعمال شاقه محکوم شد.
50. the result of that action was the complete annihilation of the labor party
نتیجه ی آن عمل بی اثرسازی کامل حزب کارگر بود.
51. a group of miserable human beings who had been put to forced labor
گروهی از انسان های فلک زده که به بیگاری گرفته شده بودند.