کلمه جو
صفحه اصلی

obduracy


معنی : لجاجت، سخت دلی
معانی دیگر : سخت دلی، لجاجت

انگلیسی به فارسی

سخت دلی، لجاجت


پرخاشگری، لجاجت، سخت دلی


انگلیسی به انگلیسی

• state of being callous or stubborn
obduracy is stubborn behaviour or determination not to change your mind about something; a formal word, used showing disapproval.

مترادف و متضاد

لجاجت (اسم)
obstinacy, pertinacity, grouch, obduracy

سخت دلی (اسم)
obduracy

جملات نمونه

1. MPs have accused the government of obduracy and called on ministers to reverse their decision.
[ترجمه ترگمان]نمایندگان مجلس، دولت of را متهم کردند و از وزرا خواستند تا تصمیم خود را معکوس کنند
[ترجمه گوگل]نمایندگان مجلس دولت را متهم کرده اند که دولت را متهم کرده اند و از وزرای خواستار تغییر تصمیم خود شده اند

2. I had never experienced his obduracy before or, if I had, had identified it as something else.
[ترجمه ترگمان]هرگز پیش از این هرگز این سخت را تجربه نکرده بودم، اگر هم آن را به عنوان چیز دیگری شناسایی کرده بودم
[ترجمه گوگل]من تا به حال هرگز فراموشی خود را تجربه نکرده بودم، و اگر من داشتم آن را به عنوان چیز دیگری شناسایی کرده بودم

3. And it gained some notoriety for obduracy on female sufferance while the rest of the developed world was gradually seeing sense.
[ترجمه ترگمان]و در حالی که بقیه دنیای توسعه یافته به تدریج معنا پیدا می کرد، برای obduracy زن شهرتی به دست آورد
[ترجمه گوگل]و بعضی از بدبختی ها را برای رعب و وحشت در رنج زنان به دست آورد، در حالی که بقیه جهان توسعه یافته به تدریج درک می کردند

4. And they highlight China's obduracy in the Copenhagen negotiations as evidence that other countries will not cooperate.
[ترجمه ترگمان]و آن ها obduracy های چین در مذاکرات کپنهاگ را به عنوان مدرک نشان می دهند که کشورهای دیگر با یکدیگر هم کاری نخواهند کرد
[ترجمه گوگل]و آنها در چین در مذاکرات کپنهاگ به عنوان مدرکی مبنی بر اینکه کشورهای دیگر همکاری نخواهند کرد، را برجسته کنند

5. Obduracy, illusion and delusion of one can be terrible.
[ترجمه ترگمان]obduracy، توهم و توهم یک انسان می تواند وحشتناک باشد
[ترجمه گوگل]چشمانداز، توهم و توهم یک نفر می تواند وحشتناک باشد

6. Mr Obama could respond by railing against Republican obduracy.
[ترجمه ترگمان]آقای اوباما می تواند با نرده ها به جمهوری خواهان واکنش نشان دهد
[ترجمه گوگل]آقای اوباما می تواند با نارضایتی علیه جمهوریخواهان پاسخ دهد

7. His defensive obduracy has compensated for a lack of creativity in the United midfield and driven a team in a rebuilding phase to the top of the table.
[ترجمه ترگمان]obduracy دفاعی او عدم خلاقیت در میانه زمین را جبران کرده و تیمی را در یک مرحله بازسازی به بالای میز هدایت کرده است
[ترجمه گوگل]تضاد دفاعی او کمبود خلاقیت در میانه ی یونایتد را جبران کرده و یک تیم را در مرحله ی بازسازی به بالای جدول هدایت می کند

8. But the DRDO's obduracy prevailed and the programme dragged for so many years.
[ترجمه ترگمان]اما the DRDO پیروز شد و این برنامه چندین سال طول کشید
[ترجمه گوگل]اما دغدغه DRDO غلبه کرد و این برنامه برای سالهای زیادی کشید

9. Yet Mr Scargill—whose obduracy and militancy led his miners to crushing defeat—also haunts Mexborough.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آقای Scargill - که obduracy و ستیزه جویی او را به شکست دادن شکست سوق داد - همچنین به دنبال Mexborough هستند
[ترجمه گوگل]با این حال، آقای Scargill - که تردید و ستیزه جویی او باعث می شود معدنچیان خود را به شکستن خرد کردن - نیز مکزیکو متزلزل می شود

10. Nuclear warhead has stronger obduracy which induces more effect on society.
[ترجمه ترگمان]کلاهک هسته ای obduracy قوی تری دارد که تاثیر بیشتری بر جامعه می گذارد
[ترجمه گوگل]جنگنده های هسته ای دارای تردید قوی تر است که تاثیر بیشتری بر جامعه می گذارد

11. Modern human use disfunctional system, which represented by antiques, to embody the occupancy of origin and the obduracy of certainty, and perish the sense of history by this way.
[ترجمه ترگمان]انسان مدرن از سیستم disfunctional استفاده می کند، که توسط antiques نمایش داده می شود تا اشغال مبدا و ماهیت قطعیت را تجسم کند، و با این روش احساس تاریخ را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]سیستم مداوای استفاده از سیستم مدرن انسان که از عتیقه فروشی ها به نمایش درآمده و به اشاعه منشاء و تردید اطمینان اطمینان می بخشد و از این رو حس تاریخ را از بین می برد

12. This grand period in your history involves taking a huge leap that has been much delayed by the obduracy of the dark cabal.
[ترجمه ترگمان]این دوره بزرگ در تاریخ شما شامل گرفتن یک جهش بزرگ است که توسط the of تاریک به تاخیر افتاده است
[ترجمه گوگل]این دوره بزرگ در تاریخ شما شامل گرفتن جهش بزرگی است که با تسخیر کابال تاریک به تأخیر افتاده است

13. American officials were frustrated by what they saw as Chinese obduracy at the United Nations climate-change negotiations in Copenhagen in December.
[ترجمه ترگمان]مقامات آمریکایی از آنچه که به عنوان obduracy چینی در مذاکرات تغییر آب و جو سازمان ملل در ماه دسامبر در کپنهاگ دیدند، ناامید شدند
[ترجمه گوگل]مقامات آمریکایی با آنچه که در ماه دسامبر در کپنهاگ در مذاکرات تغییر آب و هوا سازمان ملل متحد دیده می شد، ناامید کننده چین بودند

14. Mr Wen spent a long time at hispress conference defending his record at the climate-change summit inCopenhagen in December, where China was widely accused of obduracy.
[ترجمه ترگمان]آقای ون زمان زیادی را در کنفرانس hispress در دفاع از سابقه خود در نشست تغییر آب و هوا در ماه دسامبر که در آن چین به طور گسترده به obduracy متهم شده بود، گذراند
[ترجمه گوگل]آقای ون مدت زمان زیادی را در کنفرانس Hispress گذراند و دفاع از رکورد او در اجلاس سران تغییر آب و هوا در کپنهاگن در ماه دسامبر، جایی که چین به شدت متهم به ابهام بود


کلمات دیگر: