کلمه جو
صفحه اصلی

laboring


معنی : کار، کارگری، رنجبر
معانی دیگر : کار، کارگری، رنجبر

انگلیسی به فارسی

کار، کارگری، رنجبر


کار کردن، کار، کارگری، رنجبر


مترادف و متضاد

کار (اسم)
service, function, thing, office, task, act, action, deed, work, job, labor, karma, activity, ploy, affair, duty, shebang, appointment, workmanship, avocation, vocation, proposition, laboring, fist, concave, opus, kettle of fish

کارگری (صفت)
blue-collar, proletarian, laboring, labouring

رنجبر (صفت)
painstaking, laboring, labouring

جملات نمونه

1. trucks laboring up a long hill
کامیون هایی که به سختی از سربالایی طولانی بالا می رفتند

2. He is laboring in the fields.
[ترجمه ترگمان]او در مزرعه کار می کند
[ترجمه گوگل]او در زمینه های مختلف کار می کند

3. We are laboring for a bright future.
[ترجمه ترگمان]ما برای یه آینده درخشان تلاش می کنیم
[ترجمه گوگل]ما برای یک آینده روشن تلاش می کنیم

4. The young man who said laboring was beneath his dignity finally put his pride in his pocket and got a job as a kitchen porter.
[ترجمه ترگمان]مرد جوانی که می گفت کارگری در زیر his است بالاخره غرور خود را در جیب نهاد و کاری پیدا کرد که به عنوان سرایدار آشپزخانه کار کند
[ترجمه گوگل]مرد جوان که گفت که کار کردن زیر شأن خود بود، بالاخره غرور و افتخار خود را در جیبش گذاشت و به عنوان دستیار آشپزخانه کار کرد

5. Dominic, whom he joined in laboring for the conversion of the heretics.
[ترجمه ترگمان]دامینیک، که او برای تبدیل بدعتگذاران به تلاش خود ادامه داده بود
[ترجمه گوگل]دومینیک، که او به کار کردن برای تبدیل اهریمنی پیوست

6. Now I am laboring hard every day from morn to eve, and feel the better for it.
[ترجمه ترگمان]حالا من هر روز از صبح تا شب تلاش می کنم و احساس بهتری نسبت به آن احساس می کنم
[ترجمه گوگل]حالا هر روز از عصر تا به امروز سخت کار می کنم، و احساس می کنم برای آن بهتر است

7. One man undertook his studies with uncommon diligence, laboring nights, and walked away with seven pairs.
[ترجمه ترگمان]یک نفر درسش را با diligence غیر معمول انجام داد و شب ها با هفت جفت پا به راه افتاد
[ترجمه گوگل]یک مرد تحصیلات خود را با سیری غیرمعمول، شبهای کاری انجام داد و با هفت جفت راه می رفت

8. Laboring muscles burn oxygen rapidly and pour out waste carbon dioxide.
[ترجمه ترگمان]ماهیچه های کارگران به سرعت اکسیژن را می سوزانند و کربن دی اکسید را هدر می دهند
[ترجمه گوگل]عضلات کار می کنند اکسیژن را سریع می کنند و دی اکسید کربن را از بین می برند

9. Taxation bears hard on the laboring people in capitalist countries.
[ترجمه ترگمان]مالیات بر مردم کارگر در کشورهای سرمایه دار سخت است
[ترجمه گوگل]مالیات به افراد کارگر در کشورهای سرمایه داری سخت می کشد

10. Cities grew rapidly, a large laboring class developed.
[ترجمه ترگمان]شهرها به سرعت رشد کردند، طبقه کارگر بزرگ توسعه یافت
[ترجمه گوگل]شهرهای به سرعت رشد کردند، یک طبقه کارگر بزرگ توسعه یافت

11. The laboring farmer must be the first to partake of the fruit.
[ترجمه ترگمان]کشاورز کارگر باید اولین کسی باشد که از این میوه لذت می برد
[ترجمه گوگل]کشاورز کارگر باید اولین کسی باشد که از میوه استفاده کند

12. The laboring people of the world are called on to unite.
[ترجمه ترگمان]مردم جهان برای متحد کردن فراخوانده می شوند
[ترجمه گوگل]مردم کارگر جهان خواستار اتحاد هستند

13. The regbels labeled the labor laboring in the laboratory and lavatory.
[ترجمه ترگمان]The، کارگری را که در آزمایشگاه کار می کرد و مستراح داشت، برچسب می زدند
[ترجمه گوگل]رگول ها کار کار را در آزمایشگاه و توالت نشان می دهند

14. But this knowledge did not keep them from laboring to save him.
[ترجمه ترگمان]اما این دانش آن ها را از تلاش برای نجات او نگه نمی داشت
[ترجمه گوگل]اما این دانش آنها را از کار نکرد تا او را نجات دهد

15. Before liberation, the laboring people had no access to education.
[ترجمه ترگمان]پیش از آزادی، مردم کارگر به تحصیل دسترسی نداشتند
[ترجمه گوگل]قبل از آزادی، افراد کارگر دسترسی به آموزش ندارند

پیشنهاد کاربران

دستو پا زدن، تقلا کردن


کلمات دیگر: