کلمه جو
صفحه اصلی

table tennis


معنی : تنیس رومیزی، بازی پینگ پنگ
معانی دیگر : پینگ پنگ، تنیس روی میز

انگلیسی به فارسی

بازی پینگ پنگ، تنیس روی میز


تنیس روی میز، تنیس رومیزی، بازی پینگ پنگ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a game similar to outdoor tennis but played atop a large rectangular table and using wooden paddles and a small hollow plastic or celluloid ball.

• ping pong, miniaturized form of tennis which is played on a special table
table tennis is a game played by two or four people. they stand at each end of a long table which has a low net across its middle and hit a small, light ball to each other, using small bats.

مترادف و متضاد

تنیس رومیزی (اسم)
ping-pong, table tennis

بازی پینگ پنگ (اسم)
table tennis

جملات نمونه

1. He loves to play table tennis.
[ترجمه ترگمان]او دوست دارد تنیس روی میز بازی کند
[ترجمه گوگل]او عاشق بازی تنیس روی میز است

2. Jane paired off with Alice in a table tennis doubles match.
[ترجمه ترگمان]جین با آلیس در بازی تنیس بازی می کند
[ترجمه گوگل]جین با آلیس در یک تنیس روی میز دو برابر بازی می کند

3. New recruits to our table tennis club are always welcome.
[ترجمه ترگمان]تازه تازه واردی به میز تنیس ما همیشه خوش آمد می گه
[ترجمه گوگل]تازه کارها به باشگاه تنیس روی میز ما همیشه خوش آمدید

4. Table tennis is an indoor game.
[ترجمه ترگمان]تنیس روی میز بازی خانگی است
[ترجمه گوگل]تنیس روی میز یک بازی در محیط داخلی است

5. Tom constantly brags about how well he plays table tennis.
[ترجمه ترگمان]تام دائما از این که چگونه تنیس روی میز بازی می کند لاف می زند
[ترجمه گوگل]تام به طور مداوم در مورد اینکه او چگونه بازی می کند تنیس روی میز است

6. She is not usually good at table tennis; that winning stroke was a fluke.
[ترجمه ترگمان]او معمولا در تنیس روی میز خوب نیست؛ این بازی برنده یک fluke بود
[ترجمه گوگل]او معمولا در تنیس روی میز خوب نیست که برنده شدن سکته مغزی بود

7. I need a doubles partner for the table tennis tournament.
[ترجمه ترگمان]من به یک شریک دو نفره برای مسابقات تنیس روی میز نیاز دارم
[ترجمه گوگل]برای مسابقات تنیس روی میز نیاز به یک شریک دوگانه دارم

8. The table tennis championship is broadcast live to several countries.
[ترجمه ترگمان]مسابقات تنیس روی میز به چندین کشور پخش می شود
[ترجمه گوگل]مسابقات قهرمانی تنیس روی میز به طور زنده به چندین کشور پخش می شود

9. Let's have a game of table tennis.
[ترجمه ترگمان]بیا بازی تنیس بازی کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید بازی تنیس روی میز داشته باشیم

10. I'm bored with cards,but table tennis still distracts me.
[ترجمه ترگمان]از کارت خسته شدم، اما تنیس هنوز حواسم را پرت می کند
[ترجمه گوگل]من با کارت خسته شده ام، اما تنیس روی میز هنوز من را منحرف می کند

11. Our table tennis team captured three gold medals at the games.
[ترجمه ترگمان]تیم تنیس روی میز ما سه مدال طلا در این بازی ها بدست آورد
[ترجمه گوگل]تیم تنیس روی میز ما در بازی سه مدال طلا را به دست آوردیم

12. He drubbed his opponent in the table tennis match.
[ترجمه ترگمان]او حریف بازی تنیس را با چماق زد
[ترجمه گوگل]او حریف خود را در مسابقات تنیس روی میز بازی کرد

13. She watched the children play table tennis.
[ترجمه ترگمان]او بازی تنیس روی میز بچه ها را تماشا می کرد
[ترجمه گوگل]او تماشا کرد کودکان بازی تنیس روی میز

14. We usually go to play table tennis out of hours.
[ترجمه ترگمان]ما معمولا میریم تا تنیس بازی کنیم
[ترجمه گوگل]ما معمولا ساعتها به تنیس روی میز میرویم

15. Gradually Seoul improved its proposal, offering all table tennis and fencing events to Pyongyang.
[ترجمه ترگمان]به تدریج سئول پیشنهاد خود را بهبود بخشید، و همه مسابقات تنیس و شمشیربازی را به پیونگ یانگ ارائه کرد
[ترجمه گوگل]به تدریج سئول پیشنهاد خود را بهبود بخشید، همه تنیس روی میز و تیراندازی را به پیونگ یانگ ارائه داد

پیشنهاد کاربران

پینگ پنگ

Table tennis 🎾
تنیس روی میز


کلمات دیگر: