1. Everybody face down, there are bombs coming over!
[ترجمه ترگمان]! همه بخوابین زمین، یه بمب داره میاد
[ترجمه گوگل]همه با هم رو به رو هستند، بمبهایی که به سر می برند!
2. The President is determined to face down his critics.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور مصمم است که با منتقدان خود روبرو شود
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور مصمم است که با انتقاد از منتقدانش روبرو شود
3. She leaned her face down to be kissed by the child.
[ترجمه ترگمان]صورتش را به طرف کودک خم کرد تا او را ببوسد
[ترجمه گوگل]او چهره اش را پایین کشید تا توسط کودک بوسید
4. Keith was lying face down on the bed.
[ترجمه ترگمان]کیث روی تخت دراز کشیده بود
[ترجمه گوگل]کیت دروغ گفتن رو به روی تخت بود
5. The next thing I knew, I was lying face down on the pavement.
[ترجمه ترگمان]دفعه بعدی که فهمیدم، روی زمین دراز کشیده بودم
[ترجمه گوگل]چیزی که بعد از آن می دانستم، من روی سنگ فرش دروغ گفتم
6. She put her face down and sniffed the rose.
[ترجمه ترگمان]او صورتش را پایین کشید و رز را بو کشید
[ترجمه گوگل]او چهره اش را پایین انداخت و گل رز را درهم ریخت
7. All the time Stephen was lying face down and unconscious in the bath tub.
[ترجمه ترگمان]در تمام مدتی که استفن در وان حمام دراز کشیده بود و بی هوش روی زمین افتاده بود
[ترجمه گوگل]تمام وقت استیفن در وان حمام به صورت رو به پایین دروغ گفت و ناخودآگاه بود
8. The croupier dealt each player a card, face down.
[ترجمه ترگمان]پای میز به هر بازیکن یک کارت می زد و صورتش رو به پایین بود
[ترجمه گوگل]کروپی هر بازیکن یک کارت را به چهره انداخته است
9. He managed to face down his opponent.
[ترجمه ترگمان]موفق شد با حریفش روبرو شود
[ترجمه گوگل]او موفق به روبرو شدن با حریف خود شد
10. There I was lying face down on the pavement and you two were laughing your heads off!
[ترجمه ترگمان]همان جا روی زمین دراز کشیده بودم و شما دو نفر سرتان را بلند کرده بودید!
[ترجمه گوگل]در آنجا من روی رو به رو روی زمین افتادم و دو نفر سرت را خندیدند!
11. Place the cards face down on the table and cut them.
[ترجمه ترگمان]کارت ها را روی میز قرار دهید و آن ها را ببرید
[ترجمه گوگل]کارت ها را روی میز قرار دهید و آنها را برش دهید
12. Ken fell asleep face down on the couch.
[ترجمه ترگمان]کن \"از روی کاناپه به خواب رفت\"
[ترجمه گوگل]کن روی صورتش روی مبل نشسته بود
13. The corpse lay face down in a pool of blood.
[ترجمه ترگمان]جسد در یک استخر خون قرار داشت
[ترجمه گوگل]چرت زدن در یک خون آشام صورت گرفته است
14. She lay face down on the bed.
[ترجمه ترگمان]روی تخت دراز کشید
[ترجمه گوگل]او روی تخت روی صورت گذاشت
15. He put the cards face down on the table.
[ترجمه ترگمان]او سر میز را روی میز گذاشت
[ترجمه گوگل]او کارت ها رو روی میز گذاشت