1. fortune-telling racket
کلاهبرداری فالگیران
2. narcotics racket
قاچاق مواد مخدر
3. the racket of the student lunchroom
سر و صدای سالن ناهارخوری دانشجویان
4. with his new racket he slammed the ball so hard that it went over the wall
باراکت نو خود گوی را آنقدر محکم زد که از روی دیوار رد شد.
5. a press for a tennis racket
قالب برای راکت تنیس
6. the children made such a racket that i couldn't sleep
بچه ها آنقدر سر و صدا کردند که نتوانستم بخوابم.
7. they used to give at least one racket a year
آنها هر ساله لااقل یک سور پر سر و صدا می دادند.
8. i gave the thief a whack on the head with a tennis racket
با راکت تنیس ضربه ی محکمی به سر سارق زدم.
9. What a racket the children are making!
[ترجمه ترگمان]بچه ها چه سر و صدا می کنند!
[ترجمه گوگل]چه رکت بچه ها می سازند!
10. He makes such a racket I'm afraid he disturbs the neighbours.
[ترجمه ترگمان]او چنان سر و صدا راه می اندازد که می ترسم همسایه ها را به هم بزند
[ترجمه گوگل]او چنین راکت می سازد و می ترسد که همسایگان را مختل کند
11. He was known for running a brutal extortion racket.
[ترجمه ترگمان]اون به خاطر فرار از اخاذی خشن و خشن شناخته شد
[ترجمه گوگل]او برای اجرای یک راکت اخاذی وحشیانه شناخته شده بود
12. Can you loan me your tennis racket?
[ترجمه ترگمان]میتونی راکت تنیس رو بهم قرض بدی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید راکت تنیس خود را به من قرض بدهید؟
13. He holds his tennis racket in/with a vice-like grip.
[ترجمه ترگمان] اون توپ تنیس رو در دست داره
[ترجمه گوگل]او دارای یک راکت تنیس در / با دست و پا زدن است
14. The ball rebounded from his racket into the net.
[ترجمه ترگمان]گلوله به طرف تور برگشت
[ترجمه گوگل]توپ از رکت خودش به شبکه خیره شد
15. Adjust the string tension of your tennis racket to suit your style of playing.
[ترجمه ترگمان]کشش رشته ای را از راکت تنیس خود تنظیم کنید تا با سبک بازی تان هماهنگ باشد
[ترجمه گوگل]تنش رشته رکت تنیس خود را با توجه به سبک بازی خود تنظیم کنید
16. I found my tennis racket at the back of the cupboard.
[ترجمه ترگمان]من در پشت قفسه، سر تنیس راکت تنیس را پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من راکت تنیس خود را در پشت کابین یافتم
17. He had to shout over the racket.
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود سر و صدا کند و سر و صدا کند
[ترجمه گوگل]او مجبور شد روی راکت فریاد بزند