کلمه جو
صفحه اصلی

i


معنی : خودم
معانی دیگر : (در شماره نویسی رومی) یک (مثلا iii = 3)، (نجوم) میل مدار، (ضمیر فاعلی اول شخص مفرد) من (ضمیر مفعولی اول شخص مفرد: me)، خود، خودیت، خویشتن، مخفف:، علاقه، (فعل) لازم، جزیره(ها)، آبخست(ها)، جریان برق، امپراطور، (دندان سازی) دندان پیشین، دندان پیش، مستقل، اول شخص مفرد، من درحال مفعولی me گفته میشود، نهمین حرف الفبای انگلیسی

انگلیسی به فارسی

من، نهمین حرف الفبای انگلیسی، خودم، اول شخص مفرد


(اول شخص مفرد) من (درحالت مفعولی me گفته می‌شود)


خود، خودیت، خویشتن


نهمین حرف الفبای انگلیسی


آواهای این حرف ("i" در pick)


نهمین، نهمین درجه (یا دسته یا مرتبه و غیره)


انگلیسی به انگلیسی

ضمیر ( pronoun )
• : تعریف: the one who is speaking or writing and referring to himself or herself.

- I left yesterday.
[ترجمه ترگمان] من دیروز رفتم
[ترجمه گوگل] من دیروز ترک کردم
- I am the farmer's son.
[ترجمه mahy] من فرزند کشاورز هستم ( منظور فرزند پسر )
[ترجمه ترگمان] من پسر مزرعه دار هستم
[ترجمه گوگل] من پسر کشاورز هستم
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: symbol of the chemical element iodine.
اسم ( noun )
• : تعریف: in Roman numeral notation, 1.

• first person pronoun used to designate one's self
number 1 (roman numerals)
(japanese) inoshishi, "boar", chinese zodiac sign
ninth letter of the english alphabet

دیکشنری تخصصی

[شیمی] ید - عنصر غیرفلزى از خانواده ى هالوژن ها شامل بلورهاى خاکسترى متمایل به سیاه که به صورت بخار بنفش درمی آیند و به عنوان گندزدا کاربرد دارد
[برق و الکترونیک] نماد جریان ( current) . از واژه شدت ( intensity) گرفته شده است.
[نساجی] نهمین حرف لاتین
[ریاضیات] نهمین حرف الفبای انگلیسی
[خاک شناسی] آی
[آمار] نهمین حرف الفبای انگلیسی

مترادف و متضاد

خودم (ضمير)
mine, me, myself, i

جملات نمونه

1. I will be thy friend, but not thy vice’s friend.
[ترجمه ترگمان]من دوست تو خواهم بود، اما دوست معاون تو نیستم
[ترجمه گوگل]من دوستت خواهم بود، اما دوستت نیک تو نیست

2. I am not only witty in myself, but the cause that wit is in other men.
[ترجمه ترگمان]من تنها شوخی نمی کنم، بلکه علتش این است که عقل در مردان دیگر است
[ترجمه گوگل]من نه تنها خودم را شوخی می کنم، بلکه علت آن هم در مردان دیگر است

3. I count myself in nothing else so happy as in a soul remem-bering my good friends.
[ترجمه ترگمان]من خودم را در هیچ چیز به این اندازه شاد و خوشبخت نیستم که در روح دوست خوبم نجات پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من خودم را در هیچ چیز دیگری غافلگیر نمی شوم، چون در روحیه ای که دوست داشتم دوستم داشته باشم

4. As a modern parent, I know that it's not how much you give children those counts, it's the love and attention you shower on them. A caring attitude can not only save you a small fortune, but also even make you feel good about being tight-fisted and offering more care than presents.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک والد جدید، می دانم که مهم نیست که شما این تعداد را به کودکان بدهید، این عشق و توجه شماست که به آن ها دوش می گیرید یک نگرش دلسوزانه نه تنها می تواند شما را از بخت و اقبال بلند نجات دهد بلکه حتی باعث می شود که شما احساس خوبی نسبت به جمع شدن و ارائه مراقبت بیشتر نسبت به هدیه داشته باشید
[ترجمه گوگل]به عنوان یک والد مدرن، من می دانم که این به آن اندازه که شما بچه ها را نمی شمارید، این عشق و توجهی است که بر آنها می اندازید یک نگرش مراقبانه می تواند نه تنها ثروت شما را نجات دهد، بلکه باعث می شود که شما احساس خوبی در مورد سخت گیر بودن و ارائه مراقبت های بیشتر از هدیه داشته باشید

5. I intend no modification of my hope. . . expressed personal wish that all men everywhere could be free.
[ترجمه ترگمان]من هیچ گونه تغییری در امید خود ندارم و آرزوی شخصی خود را ابراز می دارم که همه مردم در همه جا آزاد باشند
[ترجمه گوگل]من هیچ تغییری در امید من نداشتم آرزوی شخصی را ابراز کرد که همه مردان در همه جا می توانند آزاد باشند

6. I don'nt know who my grandfather was. I' m much more concerned to know what his grandson will be.
[ترجمه ترگمان] من نمی دونم پدربزرگم کی بود من بیشتر نگران این هستم که بدانم نوه اش چه خواهد شد
[ترجمه گوگل]من نمی دانم که پدربزرگ من چیست من بیشتر نگرانم که نوه او را بدانم

7. What I have done is due to patient thought.
[ترجمه ترگمان]آنچه من انجام داده ام به خاطر تفکر بیمار است
[ترجمه گوگل]آنچه من انجام داده ام این است که به فکر بیمار هستم

8. When I lent I had a friend; when I asked he was unkind.
[ترجمه ترگمان]وقتی به او قرض داده بودم دوستی داشتم؛ وقتی از او خواهش کردم که نامهربان باشد
[ترجمه گوگل]وقتی من قرض گرفتم دوست داشتم؛ وقتی پرسیدم او عصبانی است

9. Between grief and nothing, I will take grief. William Faulkner
[ترجمه ترگمان]میان غصه و هیچ چیز، غصه می خورم ویلیام فالکنر
[ترجمه گوگل]بین غم و اندوه، من غم و اندوه را ویلیام فاکنر

10. I tell you hopeless grief is passionless.
[ترجمه ترگمان]من به تو می گویم که اندوه ناامیدی است
[ترجمه گوگل]من به شما می گویم که غم و اندوه ناامیدانه بی وقفه است

11. God is Love, I dare say, but what a mischievous devil Love is.
[ترجمه ترگمان]به جرات می گویم: خدا عشق است، اما این عشق شیطانی شیطانی است
[ترجمه گوگل]خدا عشق است، به جرات می گویم، اما شیطان عصبانی عشق است

12. The human species, according to the best theory I can form of it, is composed of two distinct races, the man who borrows, and the man who lends.
[ترجمه ترگمان]نوع بشر، با توجه به بهترین تیوری که من می توانم از آن شکل دهم، از دو نژاد متمایز ساخته شده است، مردی که قرض می گیرد، و کسی که وام می دهد
[ترجمه گوگل]گونه انسانی، با توجه به بهترین نظریه من می توانم از آن شکل بگیرم، متشکل از دو نژاد مجزا، مردی که قرض می گیرد، و مردی که قرض می دهد

13. Victory won't come to me unless I go to it.
[ترجمه ترگمان]پیروزی به من نخواهد آمد مگر اینکه به آن بروم
[ترجمه گوگل]پیروزی به من نمی رسد مگر اینکه من به آن بروم

I have two brothers.

من دو برادر دارم.


I love her and she loves me.

من او را دوست دارم و او مرا دوست دارد.


I love my children.

من فرزندان خود را دوست دارم.


I will take what is mine.

آنچه را که به من تعلق دارد، برخواهم داشت.


I think therefore I am.

(دکارت) فکر می‌کنم، لذا وجود دارم.


I would rather die on my feet than live on my knees.

ایستاده (مردانه) مردن را به زانوزده زندگی کردن ترجیح می‌دهم.


The "we" is more important than the "I".

«ما» از «من» مهمتر است.


پیشنهاد کاربران

شدیدا حالم بده

دودلم

من برم ( سرکار )

من برم کارامو انجام بدم

آس و پاس بودن، آه در بساط نداشتن

doing
great
lm

پیج اینیستاگرام hosein. aminnejad0421
یعنی من خوبم

challenge

دارم

I = من
I am a doctor
من دکتر هستم
I was angry at this photo
من توی این عکس عصبانی بودم

یه کمی گیج شدم!

من
I was watching football at this time yesterday
من دیروز همین ساعت داشتم فوتبال می دیدم 🌋

شرط می بندم همینطوره

I've been there یعنی میفهمم چی میگی

I/آی/ به معنای من، عین تلفظ Eye به معنای چشم.

اخیرا این ربات ترجمه درستی ارایه نمیده مثل سابق رضایت بخش نیست لطفا بررسی کنید واقعا حیفه

باعث افتخاره
باعث خوشحالیمه

اَژ ( Až ) یعنی ( مَن ) ، در پارسی باستان و میانه ( پهلوی، اوستایی ) .
مانند:
I انگلیسی
Ich آلمانی
Je فرانسه ای
Io ایتالیایی
Ego لاتین
Eg� یونانی
Ya روسی
Yo اسپانیایی
و. . .
در بیش تر زبان های هندو - اروپایی واژه من مانند هم هستند ولی در پارسی نوین این واژه به Man که برابر
me انگلیسی
moi فرانسه ای
و. . . است جایگزین شده

نام دیگر برای آی کوچک ( i ) :علامتِ تعجب نکن، زیرا برعکس آن علامت تعجب است. 😀😀
! =علامت تعجب یا آی پسکی ( برعکس )
i=آی یا علامت تعجب نکن یا علامت تعجب پسکی ( برعکس )

اشاره به خود

《 پارسی را پاس بِداریم》
i / I
گُم نامِ یِکُم کَسِ پَردی ( ضَمیرِ اَوَّل شَخصِ مُفرَد )
مَن : اَز پارسیِ میانه به این سوی مَن به کار می رَوَد. مَن به مینه یِ اَندیشه اَست ، هِنگامی می گوییم : مَن . . . =
می خاهیم بِگوییم : می اَندیشَم . . .
واژه ای ایرانی - اُروپایی ست :
دَر گویِش هایِ بومیِ ایران زَمین : اَ ، بَرابَر با i اِنگِلیسی
دَر بَرخی گویِش ها : ژَ ، زِ
دَر پارسیِ باستان وَ اَوِستایی : اَز
دَر پَشتو ( پَرش تو / پارشی ) : زَ
دَر پارسیِ کُنونی بَرایِ شِنَوَنده یِ / اوخته یِ/ واخته یِ اَرجُمَند ( مُخاطِبِ مُحتَرَم ) :ایشان : ایش - آن ( نِشانه یِ بیش یِک/ جَمع ) ، بُنابَراین : مَن = ایش
آلمانی : ich = ایش
می تَوان به چِِهرِ : اَش / اِش / ایش دوباره آن را زِنداند
( = اِحیا کَرد ) .

من توی این کار عالیم ( عالی هستم ) .

از پس کاری برآمدن

I'm glad you live in Iran do you know any man called Ibrahim Osman from Iran he was a crude oil dealer here in United States of America?

دوستان اگر up یا down با حرف اضافه for بیاد معنی پایه انجام کاری بودن رو میده در غیر این صورت نه

ازت خواهش میکنم. التماست میکنم

من سر و پا گوشم

بی خیالت شدم

بدهکارم

کوک کوکم، ردیفم، شرایط جسمانیم خوبه

بهم آزار رسیده. اعصابم خراب شده

این جملهldratherregtthethengsl`vedonetahnregretthethings lhaven't done

واقع بین؟؟

If i'm upset , i'll upset them

از اول این سختی ها اینجا بودم
این حدس منه
بیشتر میخوام ببینم مسی بلده یا نه

I'd=I had
در مکالمه یونیت ۵ کانون زبان ریچ یک

چیزی یادم نمیاد ( اصطلاحی عامیانه ) .

Am: intra muscular

من دارم. . .

We are happy to say that there s a trip to Apple

حوصله ام سر رفته, کسل هستم،
احساس خستگی بی دلیل


کلمات دیگر: