1. the keel scraped the river's rocky bottom
ته کشتی بر کف سنگلاخ رودخانه کشیده شد.
2. on an even keel
1- در مسیر ثابت و بدون تکان و تزلزل،پابرجا 2- ثابت،یکنواخت،باثبات،بی تغییر
3. the boat's ribs are attached to the keel
دنده های قایق به ته تیر وصل اند.
4. The side of a ship flares from the keel to the deck.
[ترجمه ترگمان]کناره یک کشتی از قایق به روی عرشه زبانه می کشد
[ترجمه گوگل]طرف یک عنصر کشتی از کف به عرشه است
5. Setting her life back on an even keel after their break-up had been incredibly difficult.
[ترجمه ترگمان]زندگی او بعد از قطع رابطه آن ها به طور باورنکردنی سخت بود
[ترجمه گوگل]قرار دادن زندگی خود را به عقب بر روی یک پارچه حتی پس از شکست آنها بود فوق العاده دشوار است
6. Women like her seldom stay on an even keel. Even the smallest things upset them.
[ترجمه ترگمان]زنانی مثل او به ندرت روی یک کشتی چوبی زندگی می کنند حتی کوچک ترین چیزها آن ها را ناراحت می کرد
[ترجمه گوگل]زنان مانند او را به ندرت باقی بمانند حتی کوچکترین چیز آنها را ناراحت کرد
7. Business is now back on an even keel after the postal strike.
[ترجمه ترگمان]کسب وکار در حال حاضر حتی پس از حمله پستی به یک قایق دیگر باز می گردد
[ترجمه گوگل]اکنون کسب و کار پس از اعتصاب پستی، حتی پس از اتمام برگزاری است
8. Programmable shallow depth alarm and adjustable keel depth.
[ترجمه ترگمان]برنامه اندازه گیری عمق میدان کم و عمق کف اتاق قابل تنظیم
[ترجمه گوگل]زنگ عمق قابل برنامه ریزی و عمق قابل تنظیم کف
9. The legislated-excellence movement seems preoccupied with keel ing all learning within the four walls of the school.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که جنبش legislated با keel تمام یادگیری در چهار دیوار مدرسه درگیر است
[ترجمه گوگل]جنبش تعالی قانونی به نظر می رسد که تمام آموزش ها را در چهار دیوار مدرسه مشغول به کار کرده است
10. Then maybe they are on an even keel.
[ترجمه ترگمان] پس شاید روی یه keel هم باشن
[ترجمه گوگل]سپس شاید آنها در یک کتک بلند باشند
11. That Nigel was on an even keel again was a double comfort.
[ترجمه ترگمان]این که نایجل باز هم تیر خورده بود، باز هم خیالش راحت شد
[ترجمه گوگل]که نایجل دوباره در یک کلام بود، آسایش دوگانه بود
12. Getting her life back on to an even keel after their break-up had been an incredibly difficult and exhausting battle.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن که از هم جدا شدند، زندگی خود را به یک کشتی even تبدیل کردند
[ترجمه گوگل]زندگی خود را پس از شکستنش به یک کتک بلند حتی یک جنگ فوق العاده دشوار و خسته کننده تبدیل کرده است
13. You sense the stresses in the hull each time the keel meets the ground.
[ترجمه ترگمان]فشار داخل بدنه را هر بار که تخته به زمین می رسد حس می کنید
[ترجمه گوگل]هر بار تناسب اندام در بدنه را احساس می کنید
14. It took him a long time to get back on an even keel after his wife died.
[ترجمه ترگمان]بعد از مرگ همسرش، مدت زیادی طول کشید تا دوباره سرپا شود
[ترجمه گوگل]او پس از همسرش درگذشت