کلمه جو
صفحه اصلی

backbite


معنی : غیبت، غیبت کردن، پشت سرکسی سخن گفتن
معانی دیگر : غیبت (کسی را) کردن، پشت سر کسی حرف زدن، در غیاب کسی به او حمله کردن، گناه کسی را شستن، بدگویی کردن

انگلیسی به فارسی

غیبت کردن، پشت سرکسی سخن گفتن


عقب ماندگی، غیبت، غیبت کردن، پشت سرکسی سخن گفتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: backbites, backbiting, backbit, backbitten
مشتقات: backbiter (n.)
• : تعریف: to criticize harshly or speak badly of (an absent person).

• slander one who is not present, gossip, disparage, libel

مترادف و متضاد

غیبت (اسم)
absence, absenteeism, backbite, fadeaway

غیبت کردن (فعل)
backbite

پشت سرکسی سخن گفتن (فعل)
backbite

جملات نمونه

1. He was tired of all the backbiting and gossip in the office.
[ترجمه ترگمان]از همه the و شایعه پراکنی در دفتر خسته شده بود
[ترجمه گوگل]او از همه بی نظمی و شایعات در دفتر خسته شده بود

2. He is the person who backbites.
[ترجمه ترگمان] اون کسیه که \"backbites\" - ه
[ترجمه گوگل]او فردی است که بی نظیر است

3. A lot of backbiting goes on in our office.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از backbiting در دفتر ما به سر می برند
[ترجمه گوگل]بسیاری از ماجرا در دفتر ما ادامه دارد

4. All this backbiting is destroying company morale.
[ترجمه ترگمان]تمام این موارد غیبت باعث از بین رفتن روحیه شرکت می شود
[ترجمه گوگل]تمام این ناپایداری باعث نابودی روحیه شرکت می شود

5. What they have done, however, is turn the sleepy municipal bond industry into a caldron of backbiting and finger-pointing.
[ترجمه ترگمان]با این حال، کاری که آن ها انجام داده اند این است که صنعت اوراق قرضه شهرداری خواب آلود را تبدیل به یک دیگ of و pointing کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، آنچه آنها انجام داده اند، صنایع پیوند شهری شهری را تبدیل به یک کابین بی نظیر و انگشت اشاره می کنند

6. A feral world of backbiting malice, veiled threats, liars and blackmailers.
[ترجمه ترگمان]دنیای وحشی پر سر و صدا، تهدید و تهدید، دروغ گوها و blackmailers
[ترجمه گوگل]دنیای ناشناخته، بدبختی، تهدیدی پوشیده، دروغگو و چرندیات

7. I do not enjoy pulling rank, but I do not tolerate unmanly gossip and back-biting.
[ترجمه ترگمان]من از این کار لذت نمی برم، اما من این شایعات غیر مردانه را تحمل نمی کنم و به گاز زدن ادامه می دهم
[ترجمه گوگل]من لذت بردن از رتبه گرفتن نیست، اما من شایعه بی عاطفه و برگشت مجدد را تحمل نمی کند

8. He who blames one to his face is a hero, but he who backbites is a coward.
[ترجمه ترگمان]او کسی را که صورتش را سرزنش می کند قهرمان است، اما او کسی است که backbites است
[ترجمه گوگل]کسی که یکی را به چهره اش می کشد، یک قهرمان است، اما کسی که کینه توز است، بزدل است

9. His classmate do not enjoy his company because he always backbite others.
[ترجمه ترگمان]همکلاسی او از شرکت او لذت نمی برد، زیرا همیشه دیگران را دوست دارد
[ترجمه گوگل]همکلاسی او از شرکت خود لذت نمی برد، زیرا او همیشه دیگران را نابود می کند

Zahra was backbiting Kobra.

زهرا کبری را غیبت می‌کرد.


پیشنهاد کاربران

غیبت کردن

پشت سر کسی حرف زدن

بد گویی کردن

غیبت کردن، بدگویی کردن

To talk behind someone
To criticize

مترادف gossip
ولی backbite برای زیرآب زدن
هم استفاده میشه

Talking about someone behind her/his back


کلمات دیگر: