کلمه جو
صفحه اصلی

lacrimal


معنی : استخوان اشکی چشم، اشکی، اشک اور، کیسه اشک، ویژه اشک
معانی دیگر : (کالبدشناسی) وابسته به غدد اشکی، lachrymal تش

انگلیسی به فارسی

( lachrymal ) (کالبدشناسی) اشکی، اشک اور، کیسه اشک، استخوان اشکی چشم، ویژه اشک


لاغر، استخوان اشکی چشم، اشکی، اشک اور، کیسه اشک، ویژه اشک


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or near the glands that produce tears.
اسم ( noun )
• : تعریف: see lacrimal bone.

• lacrimal bone, bone of the inner corner of the eye (anatomy)
of or pertaining to tears; producing tears, secreting tears; of or near the organs which secrete tears (anatomy)

مترادف و متضاد

استخوان اشکی چشم (اسم)
lachrymal, lacrimal

اشکی (صفت)
lachrymal, lacrimal, lachrymose

اشک اور (صفت)
lachrymal, lacrimal

کیسه اشک (صفت)
lachrymal, lacrimal

ویژه اشک (صفت)
lachrymal, lacrimal

جملات نمونه

lacrimal gland

غده‌ی اشکی


1. lacrimal gland
غده ی اشکی

2. lacrimal glands
غدد اشکی

3. Objective: probe into the treatment method of lacrimal sac and nasal cavity anastomosis surgery failed cases.
[ترجمه ترگمان]هدف: کاوش در روش درمان کیسه اشکی و حفره بینی و عمل جراحی ناموفق
[ترجمه گوگل]هدف: پروب به روش درمان قفسه سینه شکم و حفره بینی عمل جراحی شکست خورده

4. Conclusions The ruptured inferior lacrimal canaliculus anastomosis with silica gel collapsible bulb as holdfast tames out easily and successfully. The effect is good.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: پارگی فشاری استخوان اشکی canaliculus anastomosis با ژل سیلیکا قابل جمع شدن holdfast به آسانی و با موفقیت انجام می شود تاثیرش خوب است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: آناستوموز کانالیکولوس دهلیزی شکافی با لیزر قابل انعطاف با لیوان سیلیکاکس به راحتی و با موفقیت انجام می شود اثر خوب است

5. The case of adenoid cystic carcinoma of the lacrimal gland with hepatic metastases shown on bone scintigraphy had been rarely reported.
[ترجمه ترگمان]مورد of \/ غده اشکی در غده اشکی در بافت استخوان گونه که در استخوان scintigraphy نشان داده شده است به ندرت گزارش شده است
[ترجمه گوگل]مورد از سرطان آدنوئید کیستیک غدد بزاقی با متاستازهای کبدی نشان داده شده در اسکین گرافی استخوان به ندرت گزارش شده است

6. Conclusion: The probing of lacrimal passage is a useful method for neonatal dacryocystitis.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: تحقیق در مورد مجرای اشکی یک روش مفید برای dacryocystitis نوزادان است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: پروبینگ گذر از لاک پشت ها یک روش مفید برای داکریو سیستیت نوزادی است

7. Results Among lacrimal gland tumors, the pleomorphic adenoma, adenoid cystadenocarcinoma, pleomorphic adenocarcinoma and adenocarcinoma were very common.
[ترجمه ترگمان]نتایج در بین تومورهای غده اشکی، pleomorphic adenoma، adenoid cystadenocarcinoma، pleomorphic adenocarcinoma و adenocarcinoma بسیار رایج بودند
[ترجمه گوگل]نتایج تومورهای غدد بزاقی، آدنوم پلومورفیک، آدنوئید سیستادنوکارسینوما، آدنوکارسینوم پلومورفیک و آدنوکارسینوما بسیار شایع بودند

8. Objective To discuss the effect of ruptured inferior lacrimal canaliculus anastomosis with silica gel collapsible bulb as holdfast .
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد تاثیر of inferior lacrimal canaliculus با ژل silica collapsible به عنوان holdfast
[ترجمه گوگل]هدف: برای بحث در مورد اثر آناستوموز کانالیکوس انسداد دهانه رحم با لامپ قابل انعطاف با سیلیکا به عنوان نگهدارنده

9. Lacrimal gland of youth seem to be particularly well - developed.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که غده Lacrimal به خوبی توسعه یافته است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که غدد لوزالمعده جوانان به طور خاص توسعه پیدا کند

10. Objective To investigate the effectiveness of soluble collagen lacrimal implants and KTP_laser for lacrimal puncta occlusion.
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد تاثیر of در کاشت گونه اشکی و laser KTP برای گونه گونه انسداد گونه اشکی
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثربخشی ایمپلنت های کلاژن لاکریامال و KTP_laser برای انسداد پانکات لکرمالیال

11. Objective To observe and evaluate the lacrimal drainage tube efficacy for canalicular laceration.
[ترجمه ترگمان]هدف مشاهده و ارزیابی اثر لوله فاضلاب اشکی برای laceration canalicular
[ترجمه گوگل]هدف بررسی و ارزیابی اثربخشی لوله زهکشی تخم مرغ برای انقباض کانالیکولار

12. Lacrimal gland origin is very rare.
[ترجمه ترگمان]ریشه غده Lacrimal بسیار نادر است
[ترجمه گوگل]منشأ غدد لنفاوی بسیار نادر است

13. Examining function of salivary and lacrimal gland or sialography as well as lower lip biopsy is necessary for the diagnosis.
[ترجمه ترگمان]بررسی عملکرد غده اشکی و اشکی و یا بافت اشکی و نیز بافت لب پایین برای تشخیص ضروری است
[ترجمه گوگل]بررسی عملکرد غده بزاقی و گلو و یا سیلوگوئه و همچنین بیوپسی لب پایین برای تشخیص لازم است

14. CONCLUSION Preservation and reconstruction the lacrimal passage and its physiological function in lateral rhinotomy can enhance the quality of life of the patients.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری حفظ و بازسازی بخش اشکی و عملکرد فیزیولوژیکی آن در rhinotomy جانبی می تواند کیفیت زندگی بیماران را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: حفظ و بازسازی جراحی های دهلیزی و عملکرد فیزیولوژیک آن در رینیتوم های جانبی می تواند کیفیت زندگی بیماران را افزایش دهد

15. Objective The goal discussion lacrimal ductule break tallies effectiveconvenience surgery method.
[ترجمه ترگمان]هدف از بحث هدف، گونه ductule، تجزیه و تحلیل روش جراحی effectiveconvenience است
[ترجمه گوگل]هدف: هدف تشریح تفکیک لک کلام، روش جراحی موثر است


کلمات دیگر: