صفحه اصلی
quag
معنی
: باتلاق
معانی دیگر
: (نادر) باتلاق، مرداب، marsh : باتلاق، لرزیدن، لرزاندن
بستن
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
انگلیسی به فارسی
( bog ، marsh =) باتلاق، لرزیدن، لرزاندن
انگلیسی به انگلیسی
• quagmire, soft wet ground that gives way underfoot; mud, wet soft earth
مترادف و متضاد
باتلاق
(اسم)
marsh, swamp, morass, bog, quagmire, mire, slough, quag, slop, swampland
کلمات دیگر: