کلمه جو
صفحه اصلی

factious


معنی : نفاق افکن
معانی دیگر : دو دستگی انگیز، چند دستگی انگیز، نفاق انگیز، تفرقه انگیز، ستیزه انگیز، ستیزه جوی، دعوایی، اهل دسته بندی (باند بازی)

انگلیسی به فارسی

نفاق‌افکن


فطرت، نفاق افکن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: factiously (adv.), factiousness (n.)
(1) تعریف: inclined toward or promoting faction; divisive or dissentious.
مترادف: divisive
متضاد: cooperative, harmonious
مشابه: contentious, discordant, disputatious, dissentient, quarrelsome, schismatic

(2) تعریف: pertaining to or arising from faction.
مشابه: controversial, discordant, divisive, schismatic

• tending to form factions, dissentious; of or pertaining to factions

مترادف و متضاد

conflicting, warring


نفاق افکن (صفت)
disruptive, factious

Synonyms: alienated, belligerent, contending, contentious, contumacious, disaffected, disputatious, dissident, divisive, estranged, fighting, hostile, insubordinate, insurgent, insurrectionary, litigious, malcontent, mutinous, partisan, quarrelsome, rebellious, refractory, rival, sectarian, seditious, troublemaking, tumultous/tumultuous, turbulent


Antonyms: agreeing, cooperating, cooperative, peaceful, united


جملات نمونه

1. And the main reason was that reactionary and factious opposition led the Government to seek and obtain an immediate dissolution of Parliament.
[ترجمه ترگمان]و دلیل اصلی این بود که مخالفان ارتجاعی و factious دولت را مجبور کردند تا به دنبال انحلال فوری پارلمان باشند
[ترجمه گوگل]و دلیل اصلی این بود که اپوزیسیون ارتجاعی و فکری دولت را به دنبال انحلال و مجازات مجلس پارلمانی می برد

2. These meetings ought not to be sanctuaries for factious and flagitious fellows.
[ترجمه ترگمان]این ملاقات ها نباید جای شکرش باقی باشد که می توانند مخصوص خودشان باشند
[ترجمه گوگل]این ملاقات ها نباید برای مزدوران حقوقی و پرچم محرمانه باشد

3. Fabvier was factious ; Bavoux was revolutionary.
[ترجمه ترگمان]فاب ویه فتنه انگیز بود و Bavoux انقلابی بود
[ترجمه گوگل]فاوویر درست بود باوو انقلابی بود

4. Many of the old puritan colonists retained their factious temperaments in the New World.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از استعمارگران قدیم خوی factious خود را در دنیای جدید حفظ کردند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مستعمره های قدیمی پیریت در خاورمیانه، چهره واقعی خود را حفظ کردند

5. Many of the old puritan colonist retain their factious temperament in the new world.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از the قدیمی puritan مزاج factious را در دنیای جدید حفظ می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مستعمره های قدیمی پیریته خدای خود را در دنیای جدید حفظ می کنند

6. They are not practical instruments of warfare, though they genuinely reflect the factious bellicose tendencies of their builders.
[ترجمه ترگمان]آن ها ابزار عملی جنگ نیستند، هر چند که آن ها در اصل منعکس کننده تمایلات نوپای factious هستند
[ترجمه گوگل]آنها ابزار عملی جنگ نیستند، هرچند که آنها به طور واقعی منافع گرایانه جنبشهای سازندگان خود را منعکس می کنند

7. "They told us there would be barriers up, but there is more protection here than Fairfield in Factious Diseases Hospital, " he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" آن ها به ما گفتند که موانعی بر سر راه وجود دارد، اما در اینجا حفاظت بیشتری نسبت به Fairfield در بیمارستان بیماری های factious وجود دارد \"
[ترجمه گوگل]وی گفت: 'آنها به ما گفتند موانع مواجه هستند، اما در اینجا در اینجا بیشتر از فیلیپ فیلد در بیمارستان فاسیوس بیماری وجود دارد '

8. Javert addressed the porter in a tone befitting the government, and the presence of the porter of a factious person.
[ترجمه ترگمان]ژاور دربان را با لحنی که شایسته دولت بود مخاطب قرار داد و حضور دربان یک قراول خانه را دید
[ترجمه گوگل]جاواتر به نقل از یک متقلب در حدیثی که به حکومت مربوط است، و حضور متقلب یک شخص فریبکارانه اشاره کرد


کلمات دیگر: